دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

این وبلاگ قراره فضایی باشه برای حرف زدن من. البته نه به وسیله‌ی دهان، بلکه به وسیله‌ی دست‌هایی که تایپ می‌کنند!

بايگاني

۲۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۸ ثبت شده است

خیلیا حسرت می‌خورن که چرا امسال چهارشنبه‌سوری و عید درست و حسابی نداشتن و مهمونی نرفتن و با دوستان یا خانواده خوش نگذروندن.

من اما خلأ ای حس نکردم. خیلی عادی بود چهارشنبه‌سوری و عید هم همینطور خواهد بود. حتی بهتر از قبله چون استرس هم نداریم و کمتر به جون هم میوفتیم!

اینم از مزایای این سبک زندگی که خودشو توی دوران قرنطینه نشون داد.

و فکر می‌کنم این اولین بار در زندگیم بود که آدما براشون مهم بود بدونن من چم شده! یا یه همچین چیزی!


نمی‌دونم چرا جدیدا با آهنگ آپلود کردن مشکل پیدا کردم


Andrea Bauer - Song for Eli

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۲۳ اسفند ۹۸ ، ۱۳:۳۳

یکی از رفتارهای رو مخیش و در واقع رومخی خیلی از آدما اینه که بدون اینکه ازشون بخوای یا پرسیده باشی برات برنامه‌ریزی می‌کنن و برات تصمیم می‌گیرن که چیکار کنی! اونایی که فکر می‌کنن خیلی روشن‌فکرن، تهش میگن باز تصمیم با خودته من صرفا نظرمو گفتم یا پیشنهاد دادم در صورتی که تو حتی از اون نه پرسیده بودی و نه خواسته بودی که بگه چیکار کنی!

مثل این تعطیلات که برام برنامه خرید و ورزش و خونه‌تکونی می‌چینن!

مثل میم. (و من خیلی بیشتر حرصم می‌گیره از این)

انگار که خودم عقل ندارم.

و برای من لذت بخش‌تره که مثلاً هیچ کار خاصی نکنم و خودم تصمیم گرفته باشم هیچ کار خاصی نکنم تا اینکه فلان...

والا

به تو چه اصلا!!


پ ن : بعد که نظرشونو اعمال نمی‌کنی یا مخالفت می‌کنی هم باید جواب پس بدی :/

یه کم درباره خودم و وبلاگ بگم!

فکر می‌کنم تو این وبلاگ تنها جایی که مستقیما از خودم گفتم توی «درباره من» باشه.

اولا ممکنه یه سری پست ببینید که رمز دارن. من این رو حق همه می‌دونم که رمز رو از من بپرسن. دلیل رمز گذاشتن، هر دفعه ممکنه یه چیزی باشه. ولی در کل واسه مخفی کردن نیست وگرنه تو وبلاگ نمی‌ذاشتم! داشتم می‌گفتم همه این حق رو دارن رمز بپرسن. اگر زمانی باشه که نخوام رمز بدم به اون طرف میگم و شاید دلیلش رو هم بگم. پس تیک ایت ایزی.

یه موضوع دیگه هم که نگفتم و خواستم بگم درباره کامنت‌هاست. به نظر من هیچ آدمی توی هیچ مدیومی وظیفه نداره به همه کامنت‌ها جواب بده. من هم نه توقع دارم به همه کامنت‌هام جواب داده بشه و نه این توقع رو از خودم دارم که بخوام به همه کامنت‌ها جواب بدم. و به نظرم این کار بر خلاف نظر بعضیا اصلا بی‌احترامی نیست. کلا نمی‌فهمم چه اصراریه که به یه سری موضوعات، چیزای بی ربط بچسبونی! یا قاعده‌های مسخره واسه اینجور فضاها تولید کنی. مثل تعارف! مثل این که توقع داشته باشی همه کامنت‌های اینستا رو لایک و ریپلای کنی یا چه می‌دونم ری‌اکشن به استوری رو لایک کنی!! چه معنی میده آخه! مهم اینه که نظر رو بخونی. و به اون نظر گوش بدی. مثل اینه که داری با دوستت صحبت می‌کنی بعد اونم نظرشو میگه و تو هم گوش میدی. حالا ممکنه درباره نظرش نظر خاصی نداشته باشی تا اضافه کنی، در عین حال که ممکنه نظری داشته باشی و بگی.

یکی از مکان های امن گریه کردن من ماشینه و در حین رانندگی. امروز ناراحت بودم. گریه کردم ولی بدبختی اونجا بود که دستمال تمیز نداشتم اشکامو پاک کنم. دستامون رو هم نمی‌تونیم به صورت چه برسه به چشممون بزنیم مبادا کرونا بگیریم. و خب خیلی مسخره بود که گریه هم اسباب دردسر شده بود.

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۲۰ اسفند ۹۸ ، ۲۱:۴۱
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۱۹ اسفند ۹۸ ، ۰۱:۳۸

فیلم قضیه شکل اول و شکل دوم کیارستمی رو دیدم. خیلی جالب بود.

شاید دیدنش توی این روزهای ایران و همزمان با کتاب ۱۹۸۴ که دارم می‌خونم جالبترش کرده!

آهان یادم اومد چی می‌خواستم بگم که باعث شد سه پست بذارم امشب :/

خیلی هم جالب نیست! :|||

موضوع از این قراره که خیلی زیاد می‌بینم توی توییتر خیلیا مخصوصا کاربرای فارسی زبان اکانت‌هایی دارن به اسم شخصیت محبوبشون توی یه فیلم یا کتاب یا هرچی. و یادم افتاد که منم یه زمانی یه بازی آنلاین رو خیلی بازی می‌کردم و اسم اکانتم اونجا شخصیت محبوب اون روزهام بود. بعد سرچ کردم دیدم اکانت فارسی زبانی به اون اسم نیست و این هوس افتاد به سرم که چنین اکانتی بسازم. صرفا در حد یه هوس... :دی