دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

این وبلاگ قراره فضایی باشه برای حرف زدن من. البته نه به وسیله‌ی دهان، بلکه به وسیله‌ی دست‌هایی که تایپ می‌کنند!

بايگاني

۴ مطلب در فروردين ۱۴۰۳ ثبت شده است

یازده فروردینه، نشستم پای کارم و خسته ام. دلم میخواد مرخصی بگیرم ولی مجبورم کار کنم

خیلی اتفاقی فهمیدم گروه او و دوستانش کنسرت تئاتر دارن و تونستم قبل از پر شدن بلیتشون رو بخرم و برم.

درسته که تو تاریکی رو اجرا نکردن و درسته که خیلی مزه بیخودی می‌ریختن و درسته که گمشدگان برای همیشه رو بد اجرا کردن انگار که از سر بی حوصلگی بود، ولی خوشحالم رفتم. کنسرتشون به دلم نموند. خوش گذشت. و واقعا اون خواننده مو فرفریه که اسمشو نمیدونیم فوق‌العاده عالی بود توی اجرا. تلفیق تئاتر و موسیقی رو عجیب خوب درآورده بود.

دیروز خونه تکونی رو شروع کردم. بعد از مدت ها هم پادکست گوش دادم. درباره تغییر هزار باره شغل هم یه سرچ دم دستی انجام دادم و امروز یادگیری چیزی که هزار سال بود میخواستم یاد بگیرم و بی نهایت آسونه رو شروع کردم. 

الان اما مودم پایینه. به کار که فکر میکنم ناامید میشم. کارم فوق‌العاده ناپایداره و بی نهایتم اذیتم اینجا. هر روز با شروع کار سنگین میشم و تا چند ساعت بعد از کار هم این سنگینی باهام میمونه.

دیگه نمیتونم هیچ چیزی رو ادامه بدم. واقعا نمیتونم.