دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

این وبلاگ قراره فضایی باشه برای حرف زدن من. البته نه به وسیله‌ی دهان، بلکه به وسیله‌ی دست‌هایی که تایپ می‌کنند!

بايگاني

...

يكشنبه, ۱۰ دی ۱۴۰۲، ۱۱:۳۲ ق.ظ

دارم کار میکنم. یه کم کار میکنم بعد میشینم کلی حرص میخورم. نمیرم با مدیرم این حرص خوردنا رو مطرح کنم چون نمیدونم چقدر دلایلم ولیده. نمیدونم ری اکشن قراره چی باشه.

من قدیما به این اعتقاد داشتم که آدمها مشکلاتشون با آدم‌های کارهای قبلیشون رو با خودشون به کارهای بعدیشون میبرن و میندازن روی نفر جدید توی همون رول قبلی. حرص میخوردم که این همه مشکل پروجکت شده روی من به من ربطی نداره.

حالا خودم دچار این مشکل شدم. هر اتفاقی توی کار جدید یکی از تراماهای کار قبلیم رو تریگر میکنه و من دوباره فرسوده میشم.

البته که بخش خیلی زیادیش به شخصیت و رفتار خودم ربط داره.

و الان مشکلم اینه که توی کار جدید وقتی جایگزین یه نفر دیگه شدم، آدما این جایگزین شدنه رو ندیدن و خیلی نرمال طوری با من رفتار میکنن که انگار با نفر قبلی. و این اعصاب و روان من رو به هم میریزه.

مدام به خودم یادآوری میکنم فلان کارو نکن وگرنه فلان مشکل کار قبلی پیش میاد. ولی این مدام آگاه بودن و یادآوری کردن هم انرژی بره.

احتمالش خیلی زیاده که به زودی بزنم زیر همه چیز...

نظرات (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی