دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

این وبلاگ قراره فضایی باشه برای حرف زدن من. البته نه به وسیله‌ی دهان، بلکه به وسیله‌ی دست‌هایی که تایپ می‌کنند!

بايگاني

...

دوشنبه, ۲۴ مهر ۱۴۰۲، ۰۳:۳۸ ب.ظ

میگفت تو نمی‌دونی dream job ات چیه...
راست میگفت. بعد از این همه سال کارکردن و کار عوض کردن های مداوم هنوز تصوری از dream job ام ندارم. هنوز نمیدونم از شغلم چی میخوام. 
ساده بهش که نگاه میکنی میگی خب آدم از شغلش درآمد و پول میخواد... یا هر چیز دیگه ای...
ولی من اینو هم نمیخوام!
شغل که هیچی، من هنوز نمیدونم از زندگی چی میخوام. نمیدونم از خودم چی میخوام. از دنیا چی میخوام.
و این وضعیت واقعا عذاب آوره. چون از هیچ چیزی خوشحال نمیشی. هیچ چیزی شادت نمیکنه. نمیتونی خوش بگذرونی. همش سردرگمی و در حال دویدن بلکه به یه جایی برسی و بتونی خوشحال باشی. ولی هیچ مقصدی تو رو خوشحال نمیکنه.
هیچ چیزی خوشحالت نمیکنه چونکه تو روحی درون خودت نداری. روح تو دزدیده شده، کشته شده.

نظرات (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی