دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

این وبلاگ قراره فضایی باشه برای حرف زدن من. البته نه به وسیله‌ی دهان، بلکه به وسیله‌ی دست‌هایی که تایپ می‌کنند!

بايگاني

...

چهارشنبه, ۱۷ اسفند ۱۴۰۱، ۰۹:۳۹ ب.ظ

از صبح تا الان خودمو پاره کردم.

صبحانه درست کردم، ناهار لوبیا خیسونده از دیشب رو درست کردم. پیاز نداشتم رفتم پیاز خریدم. برای فردا هم مرغ‌ها رو مرینیت کردم. حلوا درست کردم. نون سوخاری کردم. ناهارمو خوردم و وقتی داشتم استراحت میکردم به پوچی رسیدم. بعد نشستم لیست خرید نوشتم و یک ساعت تمام تلاش کردم با این نت ت.می خرید سوپرمارکتیم رو آنلاین انجام بدم و نشد. بعد زدم بیرون و کمی توی بارون محله گردی کردم و بعد رفتم هایپرمارکت محله خرید کردم. نون هم از نونوایی خردم و کمی سبزیجات از میوه فروشی. اومدم خونه و خریدا رو مرتب کردم و غذای فردا رو درست کردم و شام امشب رو خوردم. حالا هنوز که هنوزه تنبلیم میاد کارای فردا صبح رو انجام بدم. این همه کار کردم که کارای اصلی رو انجام ندم :)

نظرات (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی