دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

این وبلاگ قراره فضایی باشه برای حرف زدن من. البته نه به وسیله‌ی دهان، بلکه به وسیله‌ی دست‌هایی که تایپ می‌کنند!

بايگاني

...

پنجشنبه, ۳ تیر ۱۴۰۰، ۱۱:۴۶ ب.ظ

صرفا جهت تلف کردن وقت، رفتم یوتیوب یه کم سرگرم شم. بعد رسیدم به این ویدیو :|

ویدیو مال کانال یه آرایشگره که اومده عکس‌العملش از دیدن یه ویدیو دیگه رو نشون داده. ویدیو دوم که داریم عکس‌العمل بهش رو می‌بینیم چیه؟ از دختری که موهاش به صورت طبیعی مشکیه و از دوستاش کمک می‌خواد تا موهاش رو براش دکلره کنن تا موهاش بلوند بشه. 

فکر می‌کردم قراره فان و بامزه باشه، ولی اینقدر درد داشت که یه لحظه وسطش به خودم گفتم اگه همین الان داشتم ترسناک‌ترین یا چندش‌ترین فیلم بین تمام فیلم‌ها رو می‌دیدم هم همچنان این قیافه رو به خودم نمی‌گرفتم!

اعصاب خورد کنه. در واقع دوستاش اعصاب خورد کنن. یا دقیق‌تر بگم آدم‌های اطرافش اعصاب خورد کنن. بعدش رفتم یه کامنتی چیزی بذارم بلکه دلم خنک شه، دیدم ملت هم همون نظر منو گذاشتن. که این چه دوستایی بودن این داشت!!! کاملا میشه اول ویدیو نوشت «دوستان سمی به روایت تصویر»

حالا ماجرا هم این نیست که نشسته باشم غصه یه دختری اون سر دنیا رو بخورم که موهاشو دکلره کرد و موهاش سوخت و ... . قاعدتا داشتم غصه خودمو می‌خوردم. غصه که نه حالا! آخه زندگیم از جلو چشمام رد شد. که هزاران بار توی وضع مشابه بودم. یعنی از کسی کمک خواستم، خودمو سپردم به دستان متخصص یا غیر متخصص کسی، به زور یکی افتاده به جونم، یا کسی گولم زده که قراره مثلا خوشگلم کنه ولی زشت تحویلم داده، و با همه این‌ها وقتی نارضایتی من یا گندی که زده رو دیده نه تنها معذرت‌خواهی نکرده، تازه منو مقصر دونسته که همینه بابا! یا تو حساسی! یا هر مزخرفی!

می‌دونی من هم به طور مثال کارای کوتاهی مو، رنگ مو، اصلاح صورت و ابرو و غیره‌ی خودم و اطرافیانم رو تا حدی انجام دادم ولی اگه هررر بار کسی ازم خواسته کاری کنم اولش سیصد بار گفتم من بلد نیستم، احتمالا چیزی که تحویل می‌گیری این نخواهد بود، یا منصرفش کردم از اون کار، یا حتی متقاعدش کردم که بیا یه کار ساده‌تر انجام بده، در نهایت هم بعدش پونصد بار به روش‌های مختلف سعی کردم ازش فیدبک بگیرم که اگه دفعه بعدی وجود داشت بدونم واقعا چه گندی رو دوباره نزنم. 

خلاصه کنم که از این آدمای از خود مچکر که مسئولیت کاری که بلد نیستن رو قبول می‌کنن و بعدش گند میزنن و براشون مهم نیست و به جاش بهت می‌خندن و شونه خالی می‌کنن از مسئولیتی که قبول کرده بودن متنفرم.

نظرات (۱)

  • مترسک هیچستانی
  • این واژگان «نمی‌دونم» و «نمی‌تونم» رو درک نمی کنم چرا بعضیا سخت اداشون می‌کنن؟ به خدا تلفظشون راحته، وقتی چیزی رو بلد نیستی یه کلمه بگو «نمی‌دونم/تونم» و تمام، چرا بقیه رو به زحمت می‌اندازی خب آدم حسابی؟ :|

    پاسخ:
    والا به خدا :))
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی