دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

این وبلاگ قراره فضایی باشه برای حرف زدن من. البته نه به وسیله‌ی دهان، بلکه به وسیله‌ی دست‌هایی که تایپ می‌کنند!

بايگاني

...

شنبه, ۱۵ خرداد ۱۴۰۰، ۰۲:۴۰ ب.ظ

چند وقت پیش دوباره رفته بودم آرشیوخونی‌! البته الان از بس پست‌ها زیاد شدن مجبورم تفریحی برم بچرخم تو آرشیوم.

خلاصه رفتم آرشیوخونی و این حس بهم دست داد که بعضی وقت‌ها چقدر خوندن خودم بهم انگیزه میده. چون قبل از خوندن درباره اون موقع‌ها فقط سختی و حس‌های بد اون زمان تو ذهنمه. بعد که می‌خونم، می‌فهمم اون موقع به خودم الکی حرفای مثبت نمی‌گفتم. همین که می نوشتم حالم خوب نیست هم کمی مثبت بود چون یه جا بروزش داده بودم و الان که می‌خونم از سختی و دیدی که بهش داشتم، انگیزه می‌گیرم که ببین حالت خوب نبود و این رو دیدی. یا حتی از دل چندین پست با حال بد یه نتیجه‌گیری هم در آورده بودی پس احساساتت خام نمونده بود. پس اگه الانم حس می‌کنی سختی‌ای وجود داره رد شدن ازش، حل کردنش، تحمل یا کنار اومدن باهاش نشدنی نیست. تو تجربه‌اش رو داشتی. (هر چند که پدرت در اومد!)

نظرات (۱)

ممنونم که ردی نشونی از خودت گذاشتی برام :) 

آره وبلاگ های بیان نمی تونن آدرس بذارن تو بلاگفا خودمون هم نمی تونیم کسی رو لینک کنیم 

 

اگر بیشتر آدرس می‌دادی یادم نیومد احتمالا 

مثلا این که چه سالی بوده میخوندی منو یا من می خوندمت 

میرم ارشیوت رو بخونم ببینم به چه نکات مشترکی میرسیم

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی