دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

این وبلاگ قراره فضایی باشه برای حرف زدن من. البته نه به وسیله‌ی دهان، بلکه به وسیله‌ی دست‌هایی که تایپ می‌کنند!

بايگاني

...

چهارشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۹، ۰۴:۵۳ ب.ظ

این روزها چنگ می‌زنم و خراش ایجاد می‌کنم. تمرکز کرده‌ام روی 17 سالگی و حوالی آن و هی خراش برمی‌دارم. تا شاید زخمی باز شود و چرک‌های درونش پیدا شود و ... . خیلی می‌ترسم. می‌ترسم از اینکه هیچ چیزی آنجا نباشد. این همه خنج و زجه و مویه برای یک چیز تو خالی باشد. می‌ترسم چرکی نباشد. می‌ترسم اگر باز شد نتوانم ببندمش. می‌ترسم اصلا زخمی نباشد و الان بردارم یک زخم هم ایجاد کنم. می‌ترسم اگر چرکی آنجا بود نبینمش. می‌ترسم از اینکه نیمه کاره به حال خودش رهایش کنم. می‌ترسم مرا بکشد. می‌ترسم دری باشد به زخمی عمیق‌تر ... انقدر مرا با خود ببرد که گم شوم.

 می‌ترسم. خیلی می‌ترسم.

تنها نشانه‌ای که بهم می‌گوید اینجا یک چیزهایی هست، که مرا فرامی‌خواند به کنده کاری، نفسی است که با پرداختن به آن زمان از من گرفته می‌شود. غمی است که یکهو از قفسه سینه‌ام غلیان می‌کند. تلاشی است که برای خفه کردنش می‌کنم. نیرویی است که قدرت حرف زدن را از من می‌گیرد.

من نمی‌دانم دنیایی برای مردگان وجود دارد یا نه. ولی اگر وجود داشته باشد، مطمئنم که آنها هم بارها و بارها برمی‌گردند به لحظه مرگشان و برای خودشان اشک می‌ریزند. مگر می‌شود کسی برای مردنش ناراحت نشود.

نظرات (۴)

اگر جاشون بهتر از این‌ور باشه؛ احتمال قریب به یقین ناراحت نمی‌شن! [شانه بالا انداختن]

پاسخ:
شاید
  • صدرا ارجمند
  • if you get tired learn to rest, not to quit! :)

    پاسخ:
    :دی

    نمی‌دونم، میگن مرگ مثل تولده و آدم اولش مقاومت می‌کنه و نمی‌خواد بره، اما بعدش که به زور بردنش، میگه بههه بههه 😃 عجب جای باصِفا و گل‌وگشادی! چی بود اون یه وجب جا نمی‌تونستی جنب بخوری 😁

    از قسمت اصلی منحرف شدیم؛ چه خوب که می‌دونی حول‌وحوش کدوم سالا رو بکنی، من با تقریب هم نمی‌تونم حدس بزنم کجای گذشته‌م مشکل داشته :))

    پاسخ:
    من بعید می‌دونم مرگ شیرین باشه. الکی میخوان شیرین نشونش بدن تا از دردش کم کنن :دی

    نه مرگ شیرین نیست، زایمان هم برای جنین خیلی سخته. برای خودمو یادم نمونده :دی ولی شاید بشه گفت جنین حتی بیشتر از مادر تو سختی و اذیت باشه!

    پاسخ:
    اوهوم راست میگی حتی زایمان هم سخت بوده...
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی