دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

این وبلاگ قراره فضایی باشه برای حرف زدن من. البته نه به وسیله‌ی دهان، بلکه به وسیله‌ی دست‌هایی که تایپ می‌کنند!

بايگاني

...

يكشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۸، ۰۱:۱۳ ق.ظ

من یه زمانی احساساتم رو زیاد می‌نوشتم و توی دفتر. کلا وابسته بودم به دفترم و همیشه همه چیز رو توش می‌نوشتم. دفتر خاطرات جینگول نبودن. اکثرا یه سررسید زشت بودن که کاربری اصلیشون برام چرکنویس بودن بوده...

بعد این عادت از سرم افتاد. دیگه کمتر می‌نوشتم. چون احساس نا امنی می‌کردم. 

بعد وبلاگ ساختم و عجیب رنگ و بوی اون نوشته ها رو میداد با این تفاوت که اون راحتی رو نداشت...

همه‌اش صرفا یه تذکر بود به منی که در آینده میاد اینو می‌خونه.

نظرات (۱)

  • ( ک) شباهنگ
  • نوشتن را در دفتر فراموش نکنید ،

    حال چه خاطرات باشد ، چه شعری 

    چه دل نوشته ای ، چه مطلبی و مقاله ای،

    به انسان احساس آرامش میده ،

    خصوصا اگر در موقع نوشتن دل آدم 

    با خدا باشد 

    پاسخ:
    بله درسته
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی