دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

این وبلاگ قراره فضایی باشه برای حرف زدن من. البته نه به وسیله‌ی دهان، بلکه به وسیله‌ی دست‌هایی که تایپ می‌کنند!

بايگاني

...

دوشنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۷، ۰۶:۵۲ ق.ظ

یک. من اگه یه روز از محل کار فعلیم رفتم، باید حتما حتما حتما از مدیر واحد خودم یک قدردانی درست و حسابی بکنم. اینو نوشتم تا یادم نره و بد نشم. البته هر روزی بهترین موقعیت برای قدردانیه.


دو. من تهران رو خیلی دوست دارم و فعلا و در حال حاضر ترجیحش میدم به هر شهر دیگه‌ی ایران. شب‌هاش رو هم دوست دارم. ولی نمی‌فهمم چرا ترافیک و مشکل جای پارک شبا هم دست از سر ما برنمی‌دارن. خب آدم شب خسته‌اس! خسته! آخه ساعتِ بوقِ فلانِ شب که منزل نگرانن منو گرگ بخوره تو خیابون، چرا من باید تو ترافیک گیر کنم؟ البته خب میشه یه جور دیگه هم نگاه کرد. اینکه در ساعت بوق فلان شب، با وجود ترافیک، گرگ منو نمی‌خوره.

نظرات (۱)

منم اگه از محل کار فعلیم رفتم میدونم چیکار کنم :)))
پاسخ:
اوه اوه چه روزی بشه اون روز :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی