دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

این وبلاگ قراره فضایی باشه برای حرف زدن من. البته نه به وسیله‌ی دهان، بلکه به وسیله‌ی دست‌هایی که تایپ می‌کنند!

بايگاني

۱۱ مطلب در آذر ۱۳۹۷ ثبت شده است

این اصلا منصفانه نیست که من دختر باشم. اصلا...

مگه من چه فرقی با آدمای دیگه دارم که اگه عصر از یه ساعتِ خاص به بعد برسم خونه، کن فیکون میشه؟ خب منم آدمم. منم دوست دارم بعد از اون همه کار کردن، بعد از اون همه تو ترافیک موندن، یعنی بعد از اون همه ساعتی که کلا به کار و رفت و آمد به کار می‌گذرونم، حداقل چند ساعت رو هم به خودم اختصاص بدم. برم یه وری از شهر. یه خریدی، سینمایی، پارکی، چیزی... 

این خیلی خسته کننده‌تره که صبح بزنی بیرون، شب مستقیم از کار بیای خونه، بعد از شنیدن غرغرا و دیدن چشم غره‌ها از اینکه چرا ترافیکِ امروز بیشتر طول کشید بقیه چند ساعته‌ی روزت رو تا خواب توی اتاق بگذرونی. خسته کننده‌اس که تنها وقتی که می‌تونی برای خودت بذاری آخر هفته باشه. که اونم برات برنامه مثلا خوشحال کننده بچینن و گند بزنن توی برنامه رگباری هزار کاره‌ای که ریختی و نمیدونی از کدوم شروع کنی. خب من می‌تونم همین کارای رگباریو بعد از کارم انجام بدم و یه کم دیرتر برسم خونه، مثل همه‌ی آدم‌ها. عوضش آخر هفته هم به جای استرس و عذاب وجدان خوش بگذرونم. 

این اصلا منصفانه نیست که من دخترم. اصلا. 

اصلا منصفانه نیست که من باید واسه داشتن این حق کوچیک و مسخره بجنگم و انرژی بذارم! اصلا منصفانه نیست که من به این قضیه بگم حق کوچیک و مسخره! اصلا منصفانه نیست!!!