دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

این وبلاگ قراره فضایی باشه برای حرف زدن من. البته نه به وسیله‌ی دهان، بلکه به وسیله‌ی دست‌هایی که تایپ می‌کنند!

بايگاني

خب فکرامو کردم :)

روزه تکنولوژی نمی‌گیرم، چون نمی‌خوام و شرایطش رو هم ندارم. اما روزه سوشال مدیا و سوشال نتورک می‌گیرم. صرفا برای به بطالت نگذروندن این مدت طلایی و اینکه گند نزنم به خودم!

برنامه سفت و سختی هم نیست، اگه احساس کردم سفت و سخت و جانکاهه و داره نتیجه عکس میده با انعطاف تمام تغییرش میدم. از طرفی هم چون تا حالا از این روزه‌ها نگرفتم این فعلا دست گرمیه. البته اون مدت زمانی که اینترنت قطع بود بالاجبار روزه بودیم ولی خب من می‌پیچوندم میرفتم سریال دانلود می‌کردم و تمام زمانم به سریال دیدن گذشت. سه فصل سریال stranger things :|

والا من خودم وقتی داشتم خودمو قرنطینه می‌کردم هزار تا برنامه جذاب ریخته بودم برای این مدت. همچین بی‌برنامه و حوصله سر رفته هم نیستم که بقیه فکر می‌کنن. اهل خونه که مارو صاف کردن اینقدر واسمون برنامه تمیزکاری و خرید و هزار تا چیز دیگه ریختن. اهل مَجاز هم نابود کردن مارو، هر صفحه‌ای که باز می‌کنی هزار تا پیشنهاد از توش می‌ریزه بیرون. 

پیدا کردن بوک مارک فراموش شده از لایه کتابی که مدت‌هاست بهش دست نزدی همونقدر شیرینه که پیدا کردن پول از جیب لباسی که مدتهاست توی کمده.


خیلی وقت بود تو موضوع دلخوشی‌ها چیزی ننوشته بودم و نمی‌دونم چرا هنوز نگهش داشتم!

ولی با این حال :

پ ن : توضیحات این سری پست‌ها

ما آخر از استرس رسانه می‌میریم نه از کرونا.

الان یه ویدیو دیدم درباره کرونا همه این استرس‌هارو شست برد.

خلاصه اینکه تا وقتی سیستم ایمنی بدنت قوی باشه و دستاتو بشوری و رعایت کنی، حتی اگه مبتلا هم بشی احتمالش کمه بمیری.

بعدم بیا فرض کنیم در بدترین حالت ممکن قراره کرونا بگیری و بمیری. در اون صورت آیا دوست داری این مدت کم تا مرگت رو به استرس بگذرونی و بازیچه رسانه و سوشال مدیا بشی؟

باورم نیست هنوز

که پر و بال کبوترهامان

که پریدند به امید بهار

غرق خون گشته به شلیک تفنگی از خویش

فکر می‌کنم این دیگه کاملا مشخصه که قرار نیست رای بدیم و دیگه اصلا  در این باره بحثی نیست و جای بحثی هم نمونده!!! ولی نمی‌فهمم چرا بعضیا هنوز دارن سر اینکه رای بدن یا ندن بحث می‌کنن و در این باره توی سوشال مدیا پست میذارن!

اینکه من این هفته کاری برای انجام دادن نداشتم و همش کلافه بودم و عذاب وجدان داشتم و روزگار جهنمی داشتم نشون دهنده این نیست که من مسئولیت پذیرم و فلان. نشون دهنده اینه که مریضم. مریضم چون از این که کارمو زود انجام دادم خوشحال نیستم. مریضم چون حالا باید خوشحال باشم و احساس زرنگ بودن بم دست بده و کلی فعالیت مفید دیگه بکنم ولی نمیکنم. مریضم چون منتظرم یه کاری بهم بدن انجام بدم. مریضم چون از بیل نزدن کلافه میشم! 

نشستم دارم پادکست گوش میدم چون کاری نیست انجام بدم!!! 

اینو مدیرم بشنوه می‌کُشه همه‌مون رو.