دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

این وبلاگ قراره فضایی باشه برای حرف زدن من. البته نه به وسیله‌ی دهان، بلکه به وسیله‌ی دست‌هایی که تایپ می‌کنند!

بايگاني

۳ مطلب در آذر ۱۴۰۱ ثبت شده است

فردا تولد ۶ سالگی اینجاست و به احتمال زیاد من هم یادم نمی‌مونه بیام این موضوع فرخنده رو به تو وبلاگ عزیزم تبریک بگم و هم فرصت و انرژیش رو ندارم.

الان توی پاتوق همیشگیم هستم، توی ماشینم و یه گوشه پارک کردم و دارم ناهارم رو می‌خورم. حین ناهار به سرم زد یه سری به اینجا بزنم و از شلوغی این روزها بگم که اومدم و یادم افتاد فردا تولدته.

پرم از همه‌ی انواع احساسات.
پر از خشمم نسبت به این آدم که تو روز روشن خشونت انجام میده و خودش رو محق می‌دونه.
پر از غم. از اینکه خودم رو هنوز در معرض خشونت این آدم میذارم و هنوووووز اصرار دارم به اون دو نفر بگم چشماشونو باز کنن. اصراری که بی فایده است.
پر از بغضم
خوشحالم واسه خودم که میشناسم این رفتار رو و دیگه به خودم اجازه نمیدم آسیب ببینم. میدونم سالهاست که این رفتار فقط ظاهرشه. سالهاست که میدونم از من متنفره. نه حتی از من. بلکه از اون دو نفر و حتی از کل جهان. از تمام مردم جهان متنفره و بدون اینکه حتی بدونه تنفرش رو روانه کرده رو من 
ناراحتم که به خاطر اون دو نفر صبر کردم. ناراحتم که اجازه دادم من رو نفهمن و من به خاطر به هم نخورن آرامش اونا صبر کردم. ناراحتم که خودم رو در اولویت زندگیم قرار ندادم.
الان 4 آذره. 115 روز مونده تا آخر سال. و من هنوز به عهدی که با خودم بستم پایبندم.