دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

این وبلاگ قراره فضایی باشه برای حرف زدن من. البته نه به وسیله‌ی دهان، بلکه به وسیله‌ی دست‌هایی که تایپ می‌کنند!

بايگاني
این همه هی پست های مختلف توی مغز من رژه رفتن که آخرش اومدم یهویی این وبلاگ رو ساختم تا بنویسمشون و سبک کنم مغزم رو! حالا که اینجا رو ساختم، خالی شده این مغز! هیچی واسه گفتن ندارم ولی از طرفی تشنه ی پست گذاشتن هستم! :|

سلام
این اولین پست منه! خب معلومه دیگه که اولین پست این وبلاگه!

من اینجا فـــــعـــــلا قراره به طور آزمایشی بنویسم تا ببینیم چه شود...

اصلا ببینم بیان چطوره و میشه باهاش راحت کار کرد؟
کاربراش خوبن؟ نوشتن در کنارشون احساس راحتی به آدم میده یا احساس معذب بودن؟
اسم هم که الان در حال حاضر "دست هایی که حرف میزنند" هست و به این خاطر این اسم رو انتخاب کردم چون من کم حرفم و عملا خیلی حرف نمیزنم با کسی و این وبلاگ قراره فضایی باشه برای حرف زدن من البته نه به وسیله ی دهان بلکه به وسیله ی دست هایی که تایپ میکنند!

و دیگه اینکه خیلی هم به ساختارش فکر نکردم... دقــــیــــقــــا یــــهـــویی اینجا رو ساختم. کاملا یهویی!

دیگــــــــــــه فعلا حرفی ندارم بزنم!

موفق باشید!

 
پ ن : اومدم این پست رو پیش نمایش کنم که ترافیک اینترنتم تموم شد :||||| یعنی "قسمت" داشت با من سخن میگفت؟ چرا واقعا؟