اومدم یه کافه داغون نشستم. داغون واقعا!
من باید اون بار که دوستم اون کافه داغونو پیشنهاد داد و رفتیم و غذاش واقعا افتضاح بود به دوستم فیدبک میدادم. فیدبک ندادم. و دوباره یه کافه داغون دیگه. دوباره که چه عرض کنم.
اصلا انگار در طالع من نوشته شده با این دوستم به کافه های داغون قدم بذارم.
البته خب مشخصه. من دیدن این دوستم برام مهمتر از کافه هاست ولی خب آخه دیگه انقدرم داغون نه :))))
باید اصلا یه روز بیام بنوسم در وصف اینکه وقتی میگم یه کافه داغونه یعنی چی!
- ۱ نظر
- ۲۳ مهر ۰۳ ، ۲۰:۲۱