دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

این وبلاگ قراره فضایی باشه برای حرف زدن من. البته نه به وسیله‌ی دهان، بلکه به وسیله‌ی دست‌هایی که تایپ می‌کنند!

بايگاني

۳۹ مطلب با موضوع «برای گوش‌ها» ثبت شده است

چی شد که من حوصلمو نسبت به همه چیز از دست دادم؟ حتی خودم؟ از کی بود؟ چرا احساس می‌کنم عمق چند ساله‌اش به اندازه هزار ساله؟


Adele - Million Years Ago


با اینکه برنامه ریزی کرده بودم برای خریدم و از چهار تا چیزی که می‌خواستم بخرم سه تاشو نخریدم و به جاش دو تا کتاب دیگه خریدم، با اینکه عین زامبی‌ها بود تیپم، با اینکه صورتم عین مرده‌ها بود و پر از خستگی بعد از کار، با اینکه هیچ فروشنده‌ای سمتم نیومد تا راهنماییم کنه حتی! و با اینکه کلی از خودم بدم اومد حین خرید... با همه اینا ولی خستگی کارم در اومد. امروز بی‌نهایت خسته ‌کننده بود با اینکه هیچ کاری نکردم رسما. ولی تو کتاب فروشی خستگیم در اومد. آهنگشون عااالی بود. عاااالی. و این آهنگ هم بینشون بود.

 

 

Ludovico Einaudi - Una Mattina

 

دریافت

و اینو یادم رفت بگم که من به درجه ای از ایمان و تقوا رسیدم که یه فلش ساختم از آهنگهای مورد علاقم که واقعا با پلی شدن تک تکشون انگار وارد واندرلند ذهنیم میشم. 

خیلی دوست دارم حجم ورودیهام به واندرلندم زیاد بشن و چه کنیم که صبر می طلبه و با گوش جان گوش فرا سپردن به هر اهنگ یا البوم جدید هم نیز میطلبه...!!! چون تنها راهش همینه :)

 

 

فزسنگ‌ها از کامنت بند
 

دریافت

حجم «ببخشید عزیزم» گفتناش قلبمو به درد میاره... مخصوصا با داد زدنش...

 

 

ببخشید عزیزم از سینا حجازی

 

دریافت

 

پ ن: با اینکه موضوع آهنگ ربطی به من نداره

پ ن : و انتخاب کمانچه دقیقا برای آتیش زدن دله

این روزها خیلی زیاد زندگیم داره توی ترافیک و با کلاج و ترمز گرفتن حروم میشه. حداقل نسبت به چند ماه پیش. و خب اینقدر ترافیکش کند و خسته کنندس که اگه چیزی برای نوشتن اینجا به ذهنم بیاد، می تونم با چندتا کلمه کلیدی و ذخیره به صورت پیش نویس، اونم پشت فرمون نگهشون دارم!

و کلمات کلیدی امروز:

 

 

  • بارون
  •  الان
  • پلی لیست در دنیای تو ساعت چند است
  • دیالوگها
  • کشفها
  • دو ساعت
ماجرا از این قراره که امروز بارون میومد و چه بارون قشنگی هم بود. و چقدر خشمگین و ناراحت بود. بعضی وقتا آفتاب داشت، بعضی وقتها هوای ابری خالی و یهو می دیدی آسمون داره با قطره های بارونش بهت شلاق میزنه.
و توی بارون، توی ماشین، چی می چسبه؟ آلبوم موسیقی فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟» مخصوصا توی بارونهای قشنگ، بارون بهاری، بارون بچگونه یا شاید نوجوون! نمیشه توصیفش کرد!
و چققققدر اون ترکاییش می چسبه که لیلا حاتمی (گلی) و علی مصفا (فرهاد) دیالوگ دارن. و خب میدونی؟ من تازه امروز دو تا نکته رو توی این دیالوگها کشف کردم! و همچنان بقیه اش برام مبهمه و با اینکه هزار باره گوششون دادم، باز به اون نقاط مبهم که میرسه من بلند میپرسم چرا؟؟ انگار باید تجربه کرد.
و خب کشفیات امروزم یکی از این پایینیه. اونجا که میگه «علی یاقوتی باز کردی قاطی؟ فاطی یا گلی؟ گلی یا فاطی؟» و بعد «اما آخرش نه گلی شد نه فاطی... بدا روزگاریه عاشقیت» و من تازه فهمیدم :))
 

 

و کشف بعدی از این پایینیه. اونجا که میگه «صدای خودشه... اسم من... گلوی گلی...» و من باید دوباره فیلمو ببینم که به این کشفم واقف بشم :))

 

 

دریافت

فیلم بازگشتو دیدم، دوبله فارسی. خیلی خوب بود. آخرش با خودم می گفتم کاش یکی دیگه هم بود با هم می دیدیم این فیلمو و آخرش دربارش حرف می زدیم. بعد چهارتا نقد می خوندیم و دوباره دربارش با هم حرف می زدیم.

 

و تیتراژش...

 

 

 

 

 

خونه تکونی وبلاگیمو کردم
عکس پروفایل هم بعد از 1.25 سال عوض شد
اینم یه آهنگ که دوستش دارم. تیتراژ پایانی فیلم the girl with the dragon tattoo  بود که دیشب دیدم
دیگه چی؟
 
 

 

How To Destroy Angels - Is Your Love Strong Enough 

 

دریافت

پیشنهادِ فیلم بعد از چند وقت :

The Secret Life of Walter Mitty

 

کمدی، فانتزی، شاید درام(!) و بامزه کلا...

موزیک‌های توش رو هم دارم می‌بلعم.

مخصوصا این آهنگ :

 

 

Space Oddity by David Bowie

دریافت

 

خب دوستش دارم، مگه چیه؟ (با لحن پسرخاله)

 

پ‌ ن : البته این آهنگ مال یه فیلم دیگه‌اس انگار ولی توی این فیلم هم استفاده کرده بودنش که بامزه بود و دوستش داشتم :)

آهنگ‌های داریوش آذر رو خیلی خیلی دوست دارم

و صداش رو هم همینطور :)

و همه‌اش منتظرم آهنگ بعدیش بیرون بیاد :|