...
چهارشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۷:۴۴ ب.ظ
این روزها خیلی زیاد زندگیم داره توی ترافیک و با کلاج و ترمز گرفتن حروم میشه. حداقل نسبت به چند ماه پیش. و خب اینقدر ترافیکش کند و خسته کنندس که اگه چیزی برای نوشتن اینجا به ذهنم بیاد، می تونم با چندتا کلمه کلیدی و ذخیره به صورت پیش نویس، اونم پشت فرمون نگهشون دارم!
و کلمات کلیدی امروز:
- بارون
- الان
- پلی لیست در دنیای تو ساعت چند است
- دیالوگها
- کشفها
- دو ساعت
ماجرا از این قراره که امروز بارون میومد و چه بارون قشنگی هم بود. و چقدر خشمگین و ناراحت بود. بعضی وقتا آفتاب داشت، بعضی وقتها هوای ابری خالی و یهو می دیدی آسمون داره با قطره های بارونش بهت شلاق میزنه.
و توی بارون، توی ماشین، چی می چسبه؟ آلبوم موسیقی فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟» مخصوصا توی بارونهای قشنگ، بارون بهاری، بارون بچگونه یا شاید نوجوون! نمیشه توصیفش کرد!
و چققققدر اون ترکاییش می چسبه که لیلا حاتمی (گلی) و علی مصفا (فرهاد) دیالوگ دارن. و خب میدونی؟ من تازه امروز دو تا نکته رو توی این دیالوگها کشف کردم! و همچنان بقیه اش برام مبهمه و با اینکه هزار باره گوششون دادم، باز به اون نقاط مبهم که میرسه من بلند میپرسم چرا؟؟ انگار باید تجربه کرد.
و خب کشفیات امروزم یکی از این پایینیه. اونجا که میگه «علی یاقوتی باز کردی قاطی؟ فاطی یا گلی؟ گلی یا فاطی؟» و بعد «اما آخرش نه گلی شد نه فاطی... بدا روزگاریه عاشقیت» و من تازه فهمیدم :))
و کشف بعدی از این پایینیه. اونجا که میگه «صدای خودشه... اسم من... گلوی گلی...» و من باید دوباره فیلمو ببینم که به این کشفم واقف بشم :))
- ۹۷/۰۲/۱۹