دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

این وبلاگ قراره فضایی باشه برای حرف زدن من. البته نه به وسیله‌ی دهان، بلکه به وسیله‌ی دست‌هایی که تایپ می‌کنند!

بايگاني

۱۲ مطلب در مهر ۱۳۹۷ ثبت شده است

قانون بقای اعتیاد یا قانون پایستگی اعتیاد می‌گوید که اعتیاد از بین نمی‌رود و به‌ وجود نمی‌آید. بلکه از شکلی به شکلی دیگر تبدیل می‌شود.

کجا اومدی تو؟ 

اینجا خونه مرده‌هاست.

ما همه مُردیم.

همون وقت‌ها که رفتی ما مرده بودیم.

کجا اومدی تو؟


پ ن : بذار اصلاح کنم... ما از اول مرده بودیم. فقط اون موقع‌ها که تو رفته بودی، بوی گند جنازه‌هامون داشت خودمونو اذیت می‌کرد و تازه داشتیم به عمق مردگیمون آگاه می‌شدیم.

:

نقطه امنِ نیمه امنم هم از بین رفت. تمام. خداحافظ.
فقط مونده ماشین!

شیر جنگل هم با اینکه همه حیوونا ازش می‌ترسن، بالاخره یه روز پیر میشه و تواناییش تو ترسوندن بقیه حیوونا کمتر میشه.

چیزی که نباید فراموش کرد اینه که شیر، شیره. پیر شده. ولی عوض نشده. کرگدن یا ماهی نشده. میمون یا زرافه نشده. خرس یا کوالا یا پاندا نشده. فقط پیر شده. ممکنه کمتر از قبل ترسناک به نظر بیاد ولی همچنان شیره. ذاتا شیره. همون شیر غیر قابل اعتماد قبل.

انگار کن توی یه ظرف دبه مانند شیشه‌ای هستی با حجمی پنج برابر حجم خودت که توش پر از مایعی لزج و کمی غلیظ و سفید و تاره! سایه‌های تاری از بیرون می‌بینی. صداهای مبهمشونو می‌شنوی یا بعضی وقتا میان به دیواره‌ی شیشه‌ات ضربه می‌زنن. و تو فقط می‌تونی با هر اکشن اونا فقط تلاش سختی برای دست و پا زدن بکنی! 

این مایع لزج و دست و پاگیر سعی می‌کنه ناامیدت کنه. صداهای ناامیدکننده هم می‌شنوی و واضح‌ترن. ولی تو یه امیدی ته ته چشمات داری که دنیا فقط و فقط این شیشه نیست!

همین.

خرد نتیجه دانش به همراه زخم تجربه کردن آن است.



قشنگ بود، دزدیدمش.

آهو نمی‌شوی به این جست و خیز گوسفند!