دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

این وبلاگ قراره فضایی باشه برای حرف زدن من. البته نه به وسیله‌ی دهان، بلکه به وسیله‌ی دست‌هایی که تایپ می‌کنند!

بايگاني

...

سه شنبه, ۳ مهر ۱۳۹۷، ۱۱:۳۵ ب.ظ

اتفاقای جالب‌ناک و وحشتناکی داره میوفته تو محل کارم. فکر کنم داریم به یه نقطه عطف می‌رسیم. اگه سربلند بیرون بیایم، می‌تونیم به آینده‌ی این جای کپک‌زده امیدوار باشیم. اگه هم شکست بخوریم، میشه کپک اندر کپک. محیط کاری ما اینجا مسمومه. به درجه مسمومیت و نوع مسمومیت کاری ندارم. به هر حال مسمومه و یه عده به اضافه من ^_^ داریم تلاش می‌کنیم حال این محیطو خوب کنیم. و بدی ماجرا اینه که محیط مقاومه! الانم تو حالت گذاریم. یا ما ناموفق بیرون میایم و مسمومیت حاکم میشه، یا موفق میشیم که باز راه سختی در راهه چون باید عوامل مسموم‌کننده یا حذف بشن یا حالشون خوب شه. یه مشکلی هم این وسط هست. هر دو طرف ماجرا فکر می‌کنن من با اونام!!! من می‌ترسم! من صادقانه رفتار کردم. می‌ترسم فکر کنن دو رویی چیزی‌ام!

بگذریم. این مدت حرفایی شنیدم که نزدیکه شاخ دربیارم. همین. 

نظرات (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی