یه مدته که فیلم دانلود میکنم و با گوشی(!) میبینم. فیلمها هم ترجیحا فارسی هستن. و از اونجایی که فیلمهای فارسی چند سال اخیر رو اگه آدم قانونی دانلود نکنه عذاب وجدان میگیره و از طرفی انقدر عالی نیستن که ارزش قانونی دانلود کردن رو داشته باشن، از خیر فیلمهای جدید گذشتم و رفتم شاهکارهای قدیم رو با خیال راحت و با وجدانی آسوده دانلود میکنم و تماشا میکنم.
خلاصه دیروز نوبت به فیلم هامون رسیده بود، یادمه خیلی از هنرمندها میگفتن فیلم مورد علاقشون هامونه و یا با هامون به سینما علاقه پیدا کردن.
فیلمو دیدم و راستشو بگم اصن هیچی نفهمیدم!!!
یعنی دیگه وسطاش احساس خنگی بهم دست داده بود، اصن نمیفهمیدم چه پیامی رو قراره برسونه یا اصلا من قراره از کجای فیلم لذت ببرم؟ یعنی یه احساس خنگولانهی معلقوارانه داشتم. معلق بودن بین خنگ بودن یا نبودن!
ولی خب اون تیکهی(صحنه؟)(سکانس؟) معروف رو هم دیدم که خسرو شکیبایی میگه :«این زن سهم منه، حق منه، عشق منه، من طلاق نمیدم» و اونجا شاید یه کم لذت بردم چون بالاخره منم داشتم یه تیکهی معروف از یه فیلم معروفو میدیدم :))))
+ ایشالا هر وقت سواد فیلمبینیم(!) بیشتر شد برمیگردم به دوباره دیدن هامون.
+ فیلم چهارشنبهسوریِ اصغر فرهادی رو هم دیدم، خییییلییییی خوب بود مخصوصا بازی هدیه تهرانی :)
یعنی پیشنهاد میکنم چهارشنبهسوری رو.
+ دیگه امممم فیلم مزخرف هم این لا به لا دیدم :|
- ۸ نظر
- ۱۱ خرداد ۹۶ ، ۰۱:۴۶