...
از اسفند یا شایدم بهمنه که گوشه ذهنم یه تسک کاشتم. بروز کردن رزومه و لینکدین. چون میخوام توی یه دوره کاری شرکت کنم و نیازه که آدرس لینکدینم رو بدم و رزومهام رو هم براشون آپلود کنم. سالها پیش با دوره آشنا شده بودم ولی مردد بودم شرکت کنم. یادمه اون سال ها یه مرحله مصاحبه هم برای شرکت توی دوره وجود داشت و الان نمیدونم همچنان این موضوع هست یا نه.
خلاصه که رسیدم به ددلاین ثبت نام و همچنان بعد از چند ماه نه رزومه رو بروز کردم نه لینکدین رو. چرا؟ چون بی نهایت این کار برام سخت و طاقتفرساست. اگه قرار بود صرفا بنویسم از فلان تاریخ تا فلان تاریخ در فلان پوزیشن در فلان جا کار کردم راحتتر بود. اینکه حرفهایترش اینه که بنویسم چیکار کردم و به دستاوردهام به طور خلاصه اشاره کنم سختش کرده. البته که سر کار اولم تغییر پوزیشن هم داشتم و از اونجایی که این مسئله خیلی رسمی اتفاق نیوفتاده بود و من به طور رسمی نمیدونستم اسم عنوان شغلی جدیدم چیه این کار رو پیچیدهتر هم میکرد.
میدونی... سختی ماجرا نوشتن از خوده! در حالی که اصلا از خودت راضی نبودی، در عین رضایت مدیران بالادستیت، دنبال دستاوردهات بگردی و شروع کنی به ترتیب اهمیت نوشتنشون سخته. از وقتی توی این کار اول دارم کار میکنم بینهایت بیثبات بودم. کاری میکردم که برام تعریفش و انتظارات شغلیش خیلی مشخص نبود. داشتم خودم خط میکشیدم و مرز میذاشتم و چالش داشتم با آدمهایی که به اونها هیچ ربطی نداشت توی وظایف من دخالت کنن ولی نگران نظرشون درباره کیفیت کارم بودم. حالا باید بنویسم چیکار کردم و هنوز نمیدونم اینی که دارم مینویسم اصلا آیا وظایف شغلی من بوده؟
امروز هم از صبح که بیدار شدم لپتاپم رو روشن کردم و جلوم گذاشتم و دارم با نوشتن توی وبلاگ دوباره اهمالکاری میکنم تا حداقل یه حبابی دورم بسازم کسی مزاحمم نشه.
قاعدتا امروز خوب یا بد کار رو تموم میکنم و به ددلاین میرسم ولی خواستم بیام اینجا هم بنویسم از مشکلاتی که همچنان وجود دارند. مثل این.
- ۰۲/۰۲/۲۲
به قول معروف وقتی رزومه بنویسی تازه میفهمی هیچ غلطی نکردی!
خودم تازگیا فهمیدم غلط خاصی نکردم و واقعاً سیلی محکمی به صورتم بود!