دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

این وبلاگ قراره فضایی باشه برای حرف زدن من. البته نه به وسیله‌ی دهان، بلکه به وسیله‌ی دست‌هایی که تایپ می‌کنند!

بايگاني

۳ مطلب در شهریور ۱۴۰۳ ثبت شده است

نشونه های شما براش شروع پاییز چیه؟

برای من آفتابشه. اون نوع آفتاب و نوری که از پنجره وارد میشه کاملا نوید پاییزو میده.

و انگور. از این انگور سبز کوچیکا که هسته ندارن و کم کم به قهوه ای و بنفش میرسن. اینا برای من نشونه پاییزن. نارنگی که دیگه یعنی حاجی عزای زمستونو بگیر‌ ولی این انگورا واقعا شروع پاییز رو یادآوری میکنن برام.

بوی غذا این موقع شب کل خونه و احتمالا کل ساختمون رو برداشته. چون یهو یادم افتاد برای فردا ناهار درست نکردم و متاسفانه شرایط طوریه که ناهار درست کردن این موقع شب برام راحتتره از ناهار خریدن.

اومدم بنویسم و ادای دینی برای شهریور داشته باشم و برم. گرچه که بارها تو این مدت موضوعی از ذهنم می گذشت و به نظرم میرسید جاش تو وبلاگه ولی لحظه طوری بود که نمیشد نوشت. و فراموش میشد.

باید اون پست ثابت رو بردارم. تغییراتی توی کارم دادم. از طرف خونواده با خواسته هاشون تحت فشارم، چیزی بیشتر از این نمیتونم بگم. احساس میکنم تایمم مال خودم نیست و همون میزان کمی هم که با اونا میگذرونم پر از استرسه برام. جلسات تراپی هم به گره هایی رسیدن. 

و توی یک ماه گذشته، بعد از این همه مدت زندگی تو این خونه دو تا سوسک دیدم و واقعا دارم به این فکر میکنم اگه تخم سوسکی چیزی پیدا کردم بذارم و برم؟

هنوز توی هرم مازلو بالا نیومدم تا دغدغه ای غیر از رفع نیاز های اولیه داشته باشم. اینا هیچ، عقبگرد هم دارم میکنم به گذشته. از همه جهت فریز شدم. به این وضعیت میگم survival mode. فقط داری زنده می‌مونی. همین.

احساس خشم بزرگترین حسیه که لحظه به لحظه باهامه ولی خب نمود بیرونیش شبیه اون خشمی که همه میشناسن نیست. 

همینا!