توی اتوبانم.
پشت ترافیک وحشتناک.
یه آمبولانس همین الان اومد.
و من مثل همیشه عصبانی شدم از دست این همه احمق که دارم باهاشون تو یه شهر زندگی میکنم.
احمق هایی که نه تنها از میزان حماقت شون اطلاعی ندارن، بلکه حتی نمیدونن که احمقن.
احمقایی که صدای آژیر آمبولانسو میشنون، می.بیننش ولی مثل ... یه تکونم به خودشون نمیدن.
بله منظورم همون احمقیه که تو خط یکه و میبینه آمبولانس صد متری از پشتشه ولی تکون نمیخوره تا آمبولانس برسه بهش و بعد مثل طلیکارا راهنما می زنه. احمق عزیز! باید به محض دیدن آمبولانس بری گنار و راهو باز کنی.
منظورم اون احمقیه که تو خط دوئه و میبینه آمبولانس صد متری پشت سرشه ولی هیچ تکونی به خودش نمیده.احمق جان! باید نه تنها به خط یکی ها راه بدی بلکه وقتی از صد متری میبینی آمبولانسو باید بری راست تا راه باز بشه.
منظورم همون احمق عزیز و برادر خط سوم هم هست. شما هم باید یه تکونی به خودت بدی. فکر کردی به تو هیچ ریطی نداره؟ تو هم احمقی.
یه سریا هم هستن که لیاقت کلمه احمق رو ندارن.
اینا همون ...هایی هستن که نه تنها راه نمیدن بلکه هر جایی از اتوبان که باشن خودشونو میرسونن پشت آمبولانس. اینا ... هستن. ...!
- ۱ نظر
- ۳۰ آبان ۹۷ ، ۱۹:۳۳