واقعا؟!
چی شد که اینجوری شد؟
پ ن :
بیا... گوشتو بیار نزدیک... بیا میخوام یه چیزی درگوشی بهت بگم.
من خستهام، حوصله ندارم، مردهام. ۹۸ درصد از وجودم سنگ شده. دیگه نه توان حرکت کردن دارم نه حوصلهاشو. میدونی؟ امروز وسط کارا که سعی میکردم شلوغشون کنم تو مغزم، به این واقعیت عمیق پی بردم که من هیچوقت تو زندگیم خوشحالی رو نچشیدم. هیچوقت. و خب دردناک و ناراحت کننده بود. ولی میدونی چی دردناکتر بود؟ اینکه حال عزاداری و ناراحتی هم نداشتم برای خودم. بعد به این قضیه پی بردم که قسمت لودینگ سنگ شدن وجودم به ۹۸ درصد رسیده. چیزی نمونده. چند روز پیش هم به این پی بردم که جنس سنگم هم بد جنسیه. سخت و احمقانس. من هیچوقت دلم نمیخواست سنگ بشم. هنوزم دلم نمیخواد. ولی میدونی؟ انگار تو تقدیرم نوشته شده. از اولِ اول. فقط یه سوالی میمونه تو دلم که نمیدونم از خدا بپرسم یا نه قبل از اینکه کامل سنگ بشم و مغزم منجمد بشه؟ اینکه اگه قرار بود سنگ بشم، پس این همه انرژی چی بود که گذاشت توی من؟ آدم که خرج الکی نمیکنه؟ میکنه؟
- ۹۷/۰۸/۲۹