نشستم به خوندن آرشیوم. از یه جایی به بعد خسته شدم. یکی از پستهایی که به دلم نشست هم این بود.
- ۰ نظر
- ۳۰ آذر ۹۶ ، ۱۳:۴۶
نشستم به خوندن آرشیوم. از یه جایی به بعد خسته شدم. یکی از پستهایی که به دلم نشست هم این بود.
یعنی لعنت به من که مدیر به این خوبی دارم و بلد نیستم حرف بزنم.
خااااک تو سرم واقعا.
بقیه با پر رویی تمام چه حرفا و نظرا که میدن.
و من... باید رسما ازم حرف کشیده بشه که چی رو دوست دارم چی رو نه؟!
یه پروژهی عظیم قراره بیاد زیر دستم و من باید یه سری تصمیمها بگیرم! اونم منی که خدای مرگ در هنگام تصمیمگیریم!
یعنی خدایا شکرت با این مدیر خوبمون. باید بنویسم که چه خوبه مدیرمون، اونم اینجا که ریاکارانه به نظر نمیاد این حرفا و کسی نه من رو و نه مدیرم رو میشناسه.
چه پیشنهادای خوبی هم میداد و من چقدر دوست داشتم پیشنهاداتش رو ولی با خجالت برخورد میکردم. و خب بیچاره مدیرم هنگ کرده بود! لعنت به خجالتی بودن من. امیدوارم فهمیده باشه که موضوع خجالته نه اعتقادات و فرهنگ.
چه این پاراگراف آخریه بد شدا! اومدم رمزی بگم کلا زدم نابود کردم :) یکی از پیشنهادات، رفت و برگشت با همکارای نزدیک خونمون بود.
یه چیزی هم دوست داشتم به خانوما و آقایون محترم بگم و بعضا به همکارهام! ولی به همکارام نگفتم.
اینکه وقتی به خاطر آلودگی هوا میان طرح زوج و فرد از درب منزل اجرا میکنن، واسه شما آقا و خانوم محترمیه که دست از سر ماشینت برنمیداری و به تکسرنشینی ادامه میدی. واسه اینه که یه کم خجالت بکشی و واسه یه روز هم که شده اون ماشین مبارکو بذاری کنار و سهم کمتری توی آلوده شدن هوا داشته باشی. نه اینکه غمت بگیره از فرد بودن ماشینت توی روز زوج(و ایضا زوج بودن ماشینت توی روز فرد) و لعنت به زمین و آسمون بفرستی. نه اینکه به فکر دور زدن پلیسا و جریمه نشدن باشی. آخه احمق جان اینجا نه قانونی برای دور زدنه نه هیچی! خب انسان باش. واسه هوایی که خودت هم تنفس میکنی (بقیه رو بیخیال که برات اصلا مهم نیستن) ارزش قائل شو.
حیف که نمیشه مستقیم گفت :|
توی آلودگی هوا کارخونههای صنعتی و ماشینهای فرسوده و باد و بارون نیومدن هرچقدر سهم داشته باشن، به هرحال یه سهمی هم واسه ماشینهای سالم و نافرسوده و زیادی خودمون توی خیابونه :|
سرمو بردم بالا تا آب تو گلوم قرقره کنم که چشمم خورد به زیرِ لامپِ بالایِ آینهیِ دستشویی. یه برچسب لولهبازکنی(از همون برچسبای چاه باز کنی که میچسبونن به در خونه!) چسبیده بود اونجا زیر لامپ(یعنی به خود لامپ!)
فکر کن!!
چند روز پیش چاه دستشویی گرفته بود و یه آقایی اومدن بازش کردن برامون. و من الان دارم به این فکر میکنم که چرا؟ چرا مثلا بری خونه مردم چاه دستشوییشونو باز کنی و به برچسب هم بچسبونی به یه نقطهی کور و ناکور از دستشوییشون؟ یعنی میخواسته برچسبو بچسبونه و خجالت میکشیده؟ یا اینکه خواسته زرنگی کنه و جایی بچسبونه که هم دیده بشه هم دیده نشه؟!