دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

این وبلاگ قراره فضایی باشه برای حرف زدن من. البته نه به وسیله‌ی دهان، بلکه به وسیله‌ی دست‌هایی که تایپ می‌کنند!

بايگاني

باید لزوم داشتن عنوان رو از قالبم حذف کنم :|

چهارشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۶، ۰۷:۲۳ ب.ظ

یعنی لعنت به من که مدیر به این خوبی دارم و بلد نیستم حرف بزنم. 

خااااک تو سرم واقعا‌.

بقیه با پر رویی تمام چه حرفا و نظرا که میدن.

و من... باید رسما ازم حرف کشیده بشه که چی رو دوست دارم چی رو نه؟!

یه پروژه‌ی عظیم قراره بیاد زیر دستم و من باید یه سری تصمیم‌ها بگیرم! اونم منی که خدای مرگ در هنگام تصمیم‌گیریم!

یعنی خدایا شکرت با این مدیر خوبمون. باید بنویسم که چه خوبه مدیرمون، اونم اینجا که ریاکارانه به نظر نمیاد این حرفا و کسی نه من رو و نه مدیرم رو می‌شناسه.

چه پیشنهادای خوبی هم میداد و من چقدر دوست داشتم پیشنهاداتش رو ولی با خجالت برخورد میکردم. و خب بیچاره مدیرم هنگ کرده بود! لعنت به خجالتی بودن من. امیدوارم فهمیده باشه که موضوع خجالته نه اعتقادات و فرهنگ.

چه این پاراگراف آخریه بد شدا! اومدم رمزی بگم کلا زدم نابود کردم :) یکی از پیشنهادات، رفت و برگشت با همکارای نزدیک خونمون بود.


نظرات (۱)

کاش این پروژه رو و این هم‌تیمی رو قبول نمی‌کردی

پاسخ:
کاش...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی