...
جمعه, ۳۱ خرداد ۱۴۰۴، ۰۲:۱۵ ب.ظ
من بهار و تابستون رو دوست دارم. تابستون شده بود و کلی توی آفتاب روز توی شهر خوشگذرونی میکردیم با دوستان. دوستم هم اومده بود ایران و دیدنش برام خیلی لذت بخش بود. برای خودم داشتم کافه گردی میکردم و تا جایی که می تونستم از آفتاب و روز و هوا استفاده میکردم. برنامه داشتم واسه کاملتر کردن خونهام. برنامه داشتم برای سفر با دوستام، برای مهمون کردنشون، برای تجربه ساختن. داشتم بعد سالها خودمو پیدا میکردم و از دوستی کردن و معاشرت با آدمهای شبیه خودم لذت میبردم. برنامه داشتم برای دوستی ساختن، برای عاشق شدن.
غصهی اینها رو هم میخورم.
- ۰۴/۰۳/۳۱