...
شنبه, ۱۷ فروردين ۱۴۰۴، ۰۱:۴۵ ق.ظ
خوابم نمیاد، مثل بچهای که فردا باید بره مدرسه و مشقهاش رو ننوشته استرس دارم. حتی با خودم گفتم میشینم کارهای فردا رو امشب انجام میدم! اما خب کاره چرا الان باید انجام بدم؟
آشغالترین تعطیلات بود امسال. من هرسال اینجا از حجم نفرتم از تعطیلات عید میگم و میگفتم اما امسال خارج از تصورم بود. مخصوصا نیمه دوم تعطیلات. از کلام هم خارجه. انقدر بد بود که ذهنم فقط با فانتزی داشت تلاش میکرد از هم فرونپاشه. اون هم فانتزیهای آشغالتر. هنوز مغزم خمار هورمونهای حاصل از فانتزیان.
کار؟ حالا شده پناهگاه. حالا دیگه نه محل پول در آودرنه، نه رشد، نه هیچی. فقط پناهگاهه. تمام وجودم، سراسر وجودم پر از خشم و نفرته.
- ۰۴/۰۱/۱۷