دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

این وبلاگ قراره فضایی باشه برای حرف زدن من. البته نه به وسیله‌ی دهان، بلکه به وسیله‌ی دست‌هایی که تایپ می‌کنند!

بايگاني

یادآوری

چهارشنبه, ۲ خرداد ۱۴۰۳، ۰۳:۳۷ ب.ظ

من اینو اینجا پست ثابت می‌کنم که جلوی چشمم باشه و هر بار اومدم یه سری به اینجا بزنم و چیزی بنویسم تکرار مکررات نکنم. 

چون هربار که تو این شرایط قرار می گیرم به خودم میگم وقتی از این شرایط بیرون اومدم دیگه فلان... و دو روز که می گذره یادم میره و کلا فراموش می کنم و دوباره که توی شرایط مشابه قرار می گیرم یادم میوفته که من قرار گذاشته بودم با خودم و چرا یادم رفت و چرا الان دوباره تو این شرایطم؟

قرار چیه؟ از این کار و این شغل میام بیرون. من نه آدم این کارم، نه آدم این شغل. برمی گردم به شغل قبلی. ابزارهایی که نصفه بلدم رو کاملتر می کنم و برمی گردم. نگاهم هم در حد یادگیری ابزار و مهارت نگه می دارم. نه قراره شاخ غول بشکونم و نه حلال تمام مسائل بشم و نه قراره مدال نوآوری و خلاقیت دریافت کنم. این کاریه که مدرسه با من کرد. به جای یادگیری و گذر، گیر کردم توی بهترین شدن توی اون درس و مسئله حل نشده باقی نذاشتن.

البته که میدونم و آگاهم مشکل نه از شغله و نه از کار، من باید تغییر کنم. ولی این شغل و این کار چیز ارزشمندی ندارن برای اینکه این همه هزینه روانی پاشون خرج کنم.


نظرات (۲)

قطعن جایی که حال دلت بهتر و روانت آسوده‌تر باشه جای بهتریه. امیدوارم همه چی به خوبی پیش بره برات 

پاسخ:
ممنون 

دقیقا کارایی که تعامل زیادی می‌خوان باعث هزینه روانی می‌شن 👍 (حتی وقتی حقوقشون خوبه)

پاسخ:
دقیقا
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی