دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

این وبلاگ قراره فضایی باشه برای حرف زدن من. البته نه به وسیله‌ی دهان، بلکه به وسیله‌ی دست‌هایی که تایپ می‌کنند!

بايگاني

...

سه شنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۳:۳۱ ب.ظ

تمام حقوقی که از شغل دوم درآورده بودم رو توی یه حساب جدا نگه داشته بودم. نه خرجش کردم، نه سرمایه گذاری. دلم نمیومد خرج روزمره بشه یا قاطی پولهای دیگه‌ام بشه. آخه این پول خاص بود. کم کم هر هدیه نقدی هم دریافت میکردم می‌ریختم به این حساب. چون هدیه رو باید خرج خودت کنی نه بری باهاش پرتقال بخری یا ینزین بزنی و قبض برق پرداخت کنی.

با اینکه پولهای دیگه ام و درآمد اصلیم از این حساب بیشتر بود باز دلم نمیومد خرج چیزای الکی بکنم این پولو. اینو به معنای حقیقی کلمه براش زحمت کشیده بودم. و نمیدونم چرا این تو ذهنیت من جاریه که برای درامد اصلیم از کار اول هیچ زحمتی نمیکشم و همینطور پولها رو به باد میدم.

برنامه ذهنیم این بود که پول های این حساب جداگانه رو خرج موضوعات خاص و ماندگار برای خودم بکنم. اما چیزی به ذهنم نمیرسید. اول به کتاب و تئاتر و سفر فکر کردم. کتاب مزه نمیداد. البته یک مجموعه 7 جلدی رو از این پول برای خودم خریدم. تئاتر و نمایش هم وقت میخواست که نداشتم. سفر هم هنوز خیلی بیرون از دایره امنم بود. برای همین پول دست نخورده توی حساب موند. تا اینکه یه دوره کاری باز شد که مدت ها دوست داشتم برم ولی گرون بود و دلم نمیومد اون هزینه رو بپردازم و از طرفی سالها بود که این دوره از جلوی چشم من خارج نمیشد. تا اینکه یاد حساب پول های خاصم افتادم و با کمال میل هزینه دوره رو از این حساب پرداخت کردم و دوره رو شروع کردم. دوره به قول این خارجی ها wow نبود ولی تبش دیگه توی ذهن من خوابید. خیلی وقت ها هم وسط دوره که دلم میخواست جا بزنم یادم میوفتاد که هزینه این دوره رو از پولهای خاصم دادم و نباید جا بزنم. واقعا اگه از پول های غیر خاصم میدادم راحت تر و زودتر جا زده بودم.

دوره تموم شد و باز هم مقداری پول توی این حساب خاص باقی مونده بود. به خریدن گجت های دیجیتال فکر کردم ولی باز دلم راضی نمیشد. گجت رو با پول غیر خاصم هم اوکی ام بخرم. این چیزها معمولا برام هیجان انگیز نیستن و وقتی بهشون نیاز پیدا میکنم تهیه‌شون میکنم.

این بین فکر کنم یکی دو کتاب دیگه و یه اشتراک کوتاه مدت از یه سایت رو هم با این پول پرداختم که خیلی یادم نمیاد از پول خاص بود یا غیر خاص!

خلاصه پول توی حساب مونده بود. ارزشش داشت کم میشد و من ناراحت بودم که راهی برای خرج کردنش پیدا نمیکنم. تا اینکه دیشب یه دوره دیگه رو دیدم که تخفیف خورده و وقتی قیمت رو چک کردم به اندازه پول خاصم بود. این دوره کاری نیست. بیشتر برام اکتشافیه. مثل یه جور مزه کردن خارج از دایره امن میمونه که ببینی میتونی پات رو بذاری بیرون یا نه. هزینه ها خداییش کم نبود. و البته این دوره هم یکی دو سالی هست از جلوی چشم هام کنار نرفته. دیشب وقتی به این فکر کردم هزینه رو از پول خاصم بدم تردید نکردم. خوشحال شدم. این چیزیه که ارزش داره بابتش پول دسترنج عزیزم رو بپردازم. 

حالا ته این حساب پول ناچیزی مونده. به زور بشه باهاش یه کتاب خرید. چی میگی؟ حساب رو بسوزونم یا باز بذارمش برای خرج های خاص و پول های خاص؟

نظرات (۱)

یک رای برای نگه داشتن خرج های خاص و پول های خاص!

پاسخ:
تصویب شد :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی