دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

این وبلاگ قراره فضایی باشه برای حرف زدن من. البته نه به وسیله‌ی دهان، بلکه به وسیله‌ی دست‌هایی که تایپ می‌کنند!

بايگاني

...

دوشنبه, ۱۸ دی ۱۴۰۲، ۱۲:۲۱ ق.ظ

امروز وقتی داشتم وسایلم رو جمع میکردم و حاضر میشدم با یه حقیقت جدید توی زندگیم روبر شدم. درسته که رنگ مورد علاقه من آبی و سبز و طیف هاشون هست، ولی در جایگاه دوم نارنجی قرار داره... و این رنگ نارنجی ریشه در کودکی من داره :)

حقیقت دومی هم این وسط راجع به خودم متوجه شدم اینه که من وقتی عصبانی و خشمگینم انقدر بروزش نمیدم که خودم هم متوجه احساس خشمم نمیشم. امروز فهمیدم خیلی از دفعاتی که بلاک شدم و نتونستم یه کارو هرچند ساده جلو ببرم از نهایت خشمم بوده. خشمم من رو بلاک میکنه. یه جایی حتی اینقدر بلاک میشم که نمیتونم حتی حرف بزنم! و توی این موقعیت بلاکینگ هم حتی متوجه خشم نیستم، به خودم کلی برچسب می‌چسبونم از بی عرضه بگیر تا تنبل در صورتیکه واقعا اون زیر یه خشم ابراز نشده هست که جلوی همه چیزو گرفته و خودم خفه‌اش کردم چون ترسیدم نشونش بدم!

پروژه‌ای که براش خودم رو بی‌نهایت اذیت کردم هم با خیر و خوشی به سرانجام رسید و بالاخره فکر کنم بتونم سر آسوده بر بالین بذارم. البته اگه انقدر حرص نخورم واسه تمام دفعه هایی که خودم رو اونقدر اذیت کردم.

باید برای خودم هم به این مناسبت فرخنده جایزه بخرم ولی یادم نمیاد به خودم چه جایزه‌ای قول داده بودم؟ سفر بود؟ نمیدونم! میدونم برای یه موضوع دیگه لوازم تحریر به خودم قول داده بودم و هنوز نخریدم


نظرات (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی