اندکی نفرت پراکنی
شنبه, ۸ مهر ۱۴۰۲، ۱۰:۴۳ ب.ظ
امروز صبح که بیدار شدم سردم بود. رفتم لباس بافتنی پوشیدم و استرس برمن چیره شد. بوی هر ماده غذایی، بوی مایع دستشویی، هر بویی به مشامم میرسید استرسم بیشتر میشد. حالا از پاییز متنفرم. تمام روز استرس داشتم. از سرما متنفرم. از بارون و برف هم. از خود نفس استرس هم متنفرم. از آدما متنفرم. از مرگ و از زندگی متنفرم. از زمین و زمان متنفرم. از همه چیز متنفرم. از همه چیز...
- ۰۲/۰۷/۰۸