...
امروز اومدم خونه، ناهارم رو خوردم و بعد خوابم برد. با اینکه وسط خواب چندبار بیدار شدم و استرسهای مسخره به سراغم میومد، ولی چهار ساعت خوابیدم.
واقعا دوست دارم بدونم بقیه چطور نه میگن.
برای من وقتی یه موقعیتی یا درخواستی از طرف یه نفر مطرح میشه و واقعا دلم میخواد نه بگم، نمیتونم. شروع میکنم به بهونه پیدا کردن. دلیل آوردن. دلایلی که برای طرف قانع کننده باشه. بعد یا طرف میره یا ادامه میده. و من هی بهونه پشت بهونه. چون میترسم نه بگم! واقعا میترسم. بعضی وقتا هم پیش میاد که طرف میفهمه و میپرسه که نکنه جوابم نه هست و ازم میخواد روراست باشم و اگه جوابم نه هست بگم. من حتی توی این مرحله هم با اینکه دلم میخواد نه بگم باز نمیتونم.
امروز هم همینطور بود. توی خواب عمیق بودم که یه نفر تماس گرفت و ازم خواست با هم بریم سفر و من واقعا نمیخواستم با اونا برم سفر و هی بهونه زمان سفر و مکان سفر و هزینه رو آوردم. بعدش گفت اگه نمیخوای بیای بگو. نتونستم مستقیم بگم نه و باز غیرمستقیم گفتم و اون گرفت حرفمو و فهمید نمیام و قطع کرد.
و الان که چند ساعت از تماسش میگذره من هنوز حالم بده از این ماجرا.
انقدری حالم بد بود که حس میکردم دارم روی لبه دیوانگی راه میرم. میفهمی منظورمو؟
- ۰۲/۰۱/۱۵