...

سال گذشته من سراغ کار دوم رفتم و بالاخره بعد از عمری امتحانش کردم تا آرزوی به دل مونده نشه. مستقل شدم و دهنم سرویس شد. با پیشنهاد تغییر پوزیشنم توی کار اول موافقت شد و بالاخره به این رویای چندساله هم دست پیدا کردم. بعضی از بچه‌ها به این تغییر پوزیشن میگن ارتقا. ولی چون دو کار متفاوته من بهش به چشم ارتقا نگاه نمی‌کنم.

برنامه سال بعدم هم مشخصه. می‌خوام روی مسیر شغلیم برای حرفه‌ای شدن تمرکز کنم. از صرفا به دست آوردن رضایت بقیه و تلاش برای چیزی که سهمی درش ندارم خسته شدم. می‌خوام همه مانع‌های درونی رو بذارم کنار و برم به سمت حرفه‌ای شدن.

سال گذشته خیلی کار کردم، خیلی زیاد. خیلی حرص خوردم. امسال نمی‌تونم بگم کمتر حرص می‌خورم ولی می‌خوام انرژی و زمانم رو بهینه استفاده کنم. من سال گذشته خیلی از خود گذشتگی کردم توی کار‌. باهاش تونستم اعتماد آدما رو بدست بیارم و پوزیشنم رو تغییر بدم ولی خیلی اذیت شدم. امسال دیگه خبری از از خودگذشتگی نیست.

توی کار اولمون این زمزمه هست که ممکنه یکی از مدیران ارشد عوض بشه. اولش همچین موافق این موضوع نبودم. ولی بعد که گذشت و این امکان رو سنجیدم دیدم کمی امید در من جوونه زده. بعد که واکاوی کردم متوجه شدم توی یکسال گذشته من با از خودگذشتگی‌هایی که توی کار انجام دادم عملا دست بچه‌ها و این مدیر ارشد رو باز گذاشتم که از من سو استفاده کنن. خیلی عصبانی و ناراحت شدم وقتی به این حقیقت پی بردم. دیگه مثل قبل نتونستم باهاش گرم بگیرم. بگومگو نکردیم ولی سرسنگین شدیم. امسال تصمیم گرفتم تمام امکان‌های سو استفاده اون فرد و تیمش رو ببندم. عملا خیلی از وظایفش رو به عهده گرفتم تا بتونه مفیدتر کار کنه و بعد اون وظایف رو دوباره بدم به خودش. ولی نه تنها کار و راه حل مفیدی پیدا نکرد. بلکه شاکی هم شد.

توی کار دوم هم میخوام یه بخشی رو دیگه برای سال بعد قبول نکنم. بخش دوم رو هم تصمیم قاطعانه بابتش بگیرم.

امسال میخوام تا جایی که آگاه هستم اجازه سو استفاده ندم به کسی. 

یکی از همکلاسی‌های سابقم رو توی توییتر دنبال می‌کنم. هربار که چیزی توییت میکنه من با خودم میگم این چقدر شبیه منه. با این تفاوت که من هیچ وجهی از خودم رو برای هیچ کسی رو نمیکنم ولی اون تمام مدت در حال پرزنت کردن خودشه. امسال میخوام بیشتر خودم رو پیدا کنم. با وجوهی از خودم که باهاشون راحت نبودم راحت‌تر باشم.

تراپیم سال گذشته به بن‌بست خورد و دقیقا زمانی که بهش نیاز داشتم حضور نداشت. امسال می‌خوام برگردم و گله کنم‌. می‌خوام هر هفته برم پیشش و ازش گله کنم. می‌خوام خودم رو آروم کنم با گله کردن ازش.

امسال بیشتر به بدنم نگاه کردم. از بدنم شرمنده شدم که اینقدر ازش کار کشیدم و خسته‌اش کردم. امسال موهای سفیدم خیلی بیشتر شدن. پیری در پوست صورتم نمایان شد. امسال میخوام برای بدنم کاری کنم. میخوام به ورزش برگردم. به یوگا یا به توصیه دوستم دو. میخوام تحرک و سوخت وساز، خواب کافی و تغذیه سالم رو به بدنم هدیه بدم.

سال گذشته سال پوست‌اندازی بود. امشال رو می‌خوام تا می‌تونم رشد کنم.