دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

این وبلاگ قراره فضایی باشه برای حرف زدن من. البته نه به وسیله‌ی دهان، بلکه به وسیله‌ی دست‌هایی که تایپ می‌کنند!

بايگاني

...

سه شنبه, ۱۳ دی ۱۴۰۱، ۱۰:۵۲ ق.ظ

دیروز بی‌نهایت خسته بودم. اومدم خونه. شام خوردم. رفتم روی تخت دراز کشیدم و صبح بیدار شدم. اینقدر خسته بودم که فرصت الارم ست کردن و شارژ کردن گوشی رو هم نداشتم. طبعا دیرتر بیدار شدم و حالا که نشستم این یه کار کوچولو از کار دومم رو انجام بدم و بعد برم این دو نفر دیوانه‌ام کردن. به خاطر اینکه توی خونه‌ام پیش خودشون فکر میکنن پس بیکارم و وقتم آزاده و هر پنج دقیقه یه بار میان یه چیزی میگن و رشته افکارم رو پاره میکنن.

واقعا سکوت و خلوت نعمته.


نظرات (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی