دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

این وبلاگ قراره فضایی باشه برای حرف زدن من. البته نه به وسیله‌ی دهان، بلکه به وسیله‌ی دست‌هایی که تایپ می‌کنند!

بايگاني

...

يكشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۱۰:۰۸ ق.ظ

می‌خوام هر روز بنویسم، هر روز حداقل یک پست. اینجا. هر چند با سانسور. نوشتن کمکم می‌کنه و منتشر کردنش هم. حتی اگه واقعا هیچ کسی هم نخوندش این حس که ممکنه یکی خونده باشه هم حس خوبیه. کمی حس آزادشدگی میده. 

هنوز این وبلاگ برام عزیزه. هنوووووز


الان تو مترو نشستم و دارم به سمت محل کارم میرم. مترو خلوته و یکی از مزیت‌های خوب کارم همین مقید نبودن به ساعت کار و ساعت زدن و کارت و انگشت زدنه. اما من یه نفر متعهدم سر یه تایم مشخص سرکار باشم. و وقتی چند دقیقه دیرتر برسم فقط از اعضای تیمم عذرخواهی می‌کنم و اونها هم میگن اوکیه بابا و خوشحال میشیم. خوبی متعهد نبودن اینه که هر وقت حس کردی کارات زیاده هم با خیال راحت زودتر میری سرکار. من چندین بار اینکارو کردم.

چالش‌هام سرکارم بیش از توان و تحملمه. از چالش‌های ریز بگیر تا گنده. از هنوز راحت نبودنم و جوش نخوردنم باهاشون (که به نظرم اوکیه ولی نمی‌دونم چرا همچنان حس خوبی بابتش ندارم) تا هرروز از خودم پرسیدن که «بالاخره من اینجا چکاره‌ام؟». در این حد که بارها به این فکر کردم برم از یکی توی این حوزه مشورت بگیرم که ببینم اصلا کارایی که انجام میدم و نمیدم درست هستن یا نه! این اعتماد نداشتن به خودم و اعتماد به نفس نداشتن و هنوز مشکلای ارتباطی داشتن اذیتم می‌کنه. البته که خوبی محل کارم اینه که اینقدر تنوع زیاده که بارها با این مواجه میشم که فلان رفتار رو فقط من ندارم و باز این هم حس خوبیه برام.

فعلا بزرگترین مشکل‌هام اینان که نمی‌دونم وظایفم چیان. نمی‌دونم کارایی که انجام میدم درستن یا نه. به خودم اعتماد ندارم توی تشخیص کار درست و غلطی که انجام میدم و هنوز راحت نیستم اینجا. هنوز توی صحبت کردن با بالادستی‌هام مشکل دارم. هنوز فرار می‌کنم. و هنوز اینقدری راحت نیستم که اینجا رو برای خودم دنج کنم. 

نظرات (۱)

چرا این مشکلات مشترکه؟ به نظرم هم کارفرما هم کارمند باید اولش راجع به شرح وظایف و حدود اختیارات و زیروبم حقوق و چیزهایی از این دست با هم شفاف صحبت کنن. متاسفانه من خیلی تو این موردا قوی نیستم و یکی از عللی که محیط کاری فعلیمو دوست دارم، اینه که خوشبختانه اونا شفافن و این خیلی خوبه که آدم تکلیفش معلوم باشه.

پاسخ:
میدونی آخه ماهیت کار من و وضعیت فعلی شرکت همینه که مرزی برای نوع فعالیت من و حتی بقیه وجود نداره و من با آگاهی از این قضیه هم این کارو شروع کردم ولی باز پیدا کردن مرزها سخته
در کل آره شفافیت و مشخص بودن حد و مرزها خیلی خیلی خوبه
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی