...
میخوام خیلی جدی برگردم به دوران هر روز یه پست
سال ۹۸ اولین باری بود که تنهایی رفتم نمایشگاه کتاب. بی هیچ همراهی. البته که تجربه نمایشگاه رفتنم هم زیاد نبود ولی خب بگذریم. اون سال تنها سالی بود که حدود یک ماه توی خونه هم تنها بودم و بقیه خونواده تهران نبودن. یادمه که مدت زمان زیادی رو به نوشتن لیستم گذروندم. لیستی که مدتها با حوصله پر کرده بودم رو دونه دونه سرچ میکردم، دربارهشون میخوندم و تصمیم میگرفتم که به لیست اضافهشون کنم یا نه. از این بگذریم که واقعا سلیقه من بودن یا نه و من سلیقه خودم رو میشناختم یا نه. احتمالا یه پنجشنبه روزی بوده که بیدار شدم، ناهارمو خوردم و کولهپشتی انداختم و با مترو راهی شدم. اونجا فقط سراغ انتشاراتیها رفتم و اون بین هم شاید سری به باقی غرفهها زدم. احتمالا حرفی درباره کتابها نزدم و یادمه که خسته، آیسپک به دست و درحالی که حال نداشتم چند راهروی اول رو برم، در ساعات آخر با کولهپشتی پرم به خونه برگشتم. یادمه که کتابهام رو روی هم چیدم و ازشون عکس گرفتم و احتمالا احساس خوبی هم بهم دست داده چون اون موقع whatlilireadstoday رو خیلی دنبال میکردم و حالا که من هم مثل لیلا تونسته بودم چند تا کتاب رنگی پنگی روی هم بچینم باید خوشحال میبودم. الان دسترسی ندارم ولی میرم میگردم اون عکس رو پیدا میکنم ببینم چقدر از اون کتابها رو خوندم و احتمالا چقدر هزینه کردم. البته این بار چون دستم توی جیب خودم بود و جیبم اوضاعش خوب بود لذت فراوانی از بیدغدغهگی بابت قیمت کتابها بردم. یادمه فرضت تنهایی توی خونه هم خیلی برام لذت بخش بود. هر گوشهای از خونه در هر وضعیتی کتاب باز میکردم و این تجربه عجیبی برام بود.
سال ۹۹ سرخورده از مجازی بودن نمایشگاه فقط ۲ کتاب سفارش دادم که هیچ جوره توی هیچ کتابفروشی آنلاین و آفلاینی پیداشون نکرده بودم. یکی رو همون موقع بلافاصله خوندم.
سال ۱۴۰۰ هم ۳ کتابی که باز پیداشدنی نبودن رو خریدم. دو تا رو همون موقعها که به دستم رسیدن خوندم و سومی رو تازه یه هفتهاس تمومش کردم.
اما برنامهام برای نمایشگاه ۱۴۰۱ چیز دیگریه. این دفعه لیستی تهیه نکردم. به جاش رفتم ببینم کتابای که دارم یا خوندم از چه انتشاراتیهایی هستن. به خودم هم قول دادم زیاد خرید نکنم مگر اینکه با شرایطی. فاز حمایت از کتابفروشیا رو برنداشتم که کلی نقد هم بهش دارم. برنامه تولید زباله بیشتر و زندگی پایدار هم نیست. قضبه هم تنبیه بابت تعداد زیاد کتابهای نخوندهام نیست. فقط میدونم قضیه کتاب خریدن برام خیلی هیجانی شده. میدونم که سلیقهام مدام در حال تغییره و کوه کتاب خریدن الان تضمینی برای خونده شدنشون و لذت بردن ازشون رو بهم نمیده. با مفهوم کتاب قیمت قدیم و دست دوم آشنا شدم و یه بار هم یه کتاب به قیمت قدیم توی یه کتابفروشی کشف کردم و بهم مزه داد و دلم نمیاد پولم رو بدم به کتابی که ناعادلانه گرونه و ممکنه بشه دست دوم یا ارزونترش رو پیدا کرد. که البته حساب کتاب چاپ تازه جداست. برنامه گذاشتم برم و اگه کتابی رو کشف کردم که تازه اسمش رو شنیده بودم، چاپ محدود بود و احتمالا پیدا کردنش در جاهای دیگه پایین بود و احتمالا تا ۳ ماه آینده هنوز دلم میخواست بخونمش رو بخرم. برنامه دومم حضور حداکثریه. راستش محل کارم نزدیکه به مصلی و دلم میخواد امسال تااا میتونم برم نمایشگاه و همه جاهاش رو بگردم. امروز روز دومی بود که رفتم. دو کتابی که امروز خریدم و دو کتابی که پنجشنبه خربدم جمعا ۴ تا شدن تا اینجا.
تو این دو روز فقط سالن ناشران عمومی رو دیدم، خارجی، کودک، آموزشی و بینالمللی موندن :)
- ۰۱/۰۲/۲۵
اتفاقا داشتم به این فکر میکردم که تهرانیا از این قضیه "نمایشگاه کتاب " درک و لذت دیگه ای میبرن :)))
تا مایی که کلا نرفتیم /: