کمی روزمره سطحی!
قرار شد مامانم رو برسونم جایی. یه شلوار جین، کاپشن و شال پوشیدم و رفتم. منو دیده میگه چرا شبیه مردهها اومدی بیرون! روت میشه اینطوری اومدی توی خیابون؟
حالا من وقتی داشتم اینا رو میپوشیدم ته دلم میگفتم وااای چقدر خوشگل و باحال شدم. هنوزم همین حسو دارم. حتی داشتم فکر میکردم اگه قضیه گشت ارشاد نبود همین استایلو میزدم میرفتم مرکز شهر. ولی مثل اینکه این صنعت زیبایی و فرهنگِ غلطِ جاافتادهی استفاده همیشگی از لوازم آرایش و علیالخصوص رژ، دست از سرِ صورت ما برنمیدارن.
البته که منکر نمیشم حد خاصی از آرایش و مخصوصا رژ و لیپگلاس دوستداشتنیم چهرهام رو زیباتر میکنن ولی به خدا بدون اونا هم انقدر دیگه زشت نیستم!
حتی الان که میخواستم پست رو منتشر کنم یادم اومد وقتی از پلهها میرفتم پایین داشتم فکر میکردم ببین این شلوار جینه یه مدت حس بدی بهم میداد ولی الان چقدر دوستش دارم. و یادم اومد اون موقع که حس بدی بهم میداد لاغر شده بودم و توی تنم زار میزد و یه شلوار جدید خریده بودم که توی تنم میدرخشید. برای همین این جین کهنهتره از چشمم افتاده بود. حالا که چاق شدم این شلوار جینه دوباره اندازهام شده و توی تنم نه تنها زار نمیزنه بلکه میدرخشه.(البته اگه سر زانوهاشو فاکتور بگیریم)
هی بابا انگار فقط خودم میتونم خودمو خوشگل ببینم!
- ۰۰/۰۸/۰۹
میدرخشه XDD
اقا همین مهمه که به نظر خودتون خوشگل باشین
اون جوری بقیه هم خوشگل میبین تون :)))) نبینن هم مهم نیس اصلا
بقیه کیلو چند ؟ :)