همین...
آزادی واسه یه سری آدمها ترسناکه. البته آزادی به نظر من توی هر context دوباره میتونه تعریف بشه. به هر حال امروز داشتم یه صدا از یه نفر رو میشنیدم که این به ذهنم رسید که این همه اصرار فلانی واسه فلان موضوع اینه که طرف از آزادی میترسه. نه تنها از آزادی میترسه بلکه انتخاب آزادی هم براش مضحکه. البته که این انتخاب آدمهاست. آزادی هزینه داره و وقتی انتخابش میکنی باید بدونی که چه هزینههایی رو باید براش بپردازی. همونطور که عدم آزادی هم هزینههایی داره ولی خیلی اوقات حواست نیست داری چه هزینهای رو میپردازی.
اصلا میشه اینطوری بهش نگاه کرد که از اونجایی که دنیا عادلانه نیست و هیچ چیز مطلقی اعم از خیر مطلق و شر مطلق توش وجود نداره، و انتخاب هر چیزی منجر به عدم انتخاب چیز دیگر میشه و هر تصمیم و انتخابی هزینههایی چه آشکار و چه پنهان داره، برای همین اینها آدم رو میترسونه. حالا حتی بخواد مفهومی به اسم آزادی باشه. چون دنیا جای قشنگی نیست و برای داشتن آزادی هم باید هزینه بدی. طبیعیه که ترسناک باشه.
بعد به این فکر کردم که چیزی که من رو آزار میده اینه که یه نفر اینقدر جهان و دید محدودی داشته باشه که چیزی غیر از خودش و آنچه فکر میکنه رو نتونه تحمل کنه و بهش حمله کنه.
- ۰۰/۰۶/۱۵