دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

این وبلاگ قراره فضایی باشه برای حرف زدن من. البته نه به وسیله‌ی دهان، بلکه به وسیله‌ی دست‌هایی که تایپ می‌کنند!

بايگاني

...

پنجشنبه, ۲۸ مرداد ۱۴۰۰، ۰۴:۰۴ ق.ظ

دو تا قضیه شاید بی‌ارتباط و شاید مرتبط به هم.


یک - من از اخبار بد دوری می‌کنم ولی بالاخره به گوشم می‌رسه. با رسیدنش احساسش می‌کنم. شوک، خشم، غم، درد، وحشت...

چیزی که منو از پا می‌اندازه خبر خام نیست. بلکه حرفای چرنده. تحلیل کوچه بازاری، ادبیات طلبکار یا مسخره کننده، آدم دانای کل پندار، خلاصه افاضات چرت و پرت.

خبر هست. خبر میاد. خبر با خودش درد میاره. ذهن رو درگیر می‌کنه. مدتی رنگ غم رو زندگیت می‌پاشه. اتفاقا در رو به روش باز بذار. تجربه‌اش کن. بپذیرش. هضمش کن. ولی خواهش می‌کنم سراغ چرندیات دوزاری نرو. واسه همینم سوشال مدیام رو محدود کردم.


دو - امشب با دختری به صورت ناشناس و رندوم چت کردم. از زندگیمون گفتیم، از آینده، از خونواده و سختی‌ها. وسط بحث یهو ارتباطمون قطع شد. دل‌سرد شدم. آخه تازه گرم چت کردن شده بودیم و یهو قطع شدن و دسترسی نداشتن بهش اعصابمو به هم ریخت. مدتی که گذشت احساس کردم حالم خوب نیست. انگار رسوبات آهکی ته‌نشین شده بودن ته کتریِ وجودم که تازه شسته بودمش و تمیز بود. فکر کردم دیدم به خاطر چت با دختره بوده. مدل حرف زدنش، چیزایی که می‌گفت، قضاوت‌ها و مقایسه‌هایی که می‌کرد، بخش سمی وجودم رو کلیک زده بود. حرفاش مثل هزارن رابطه سمی دیگه تو زندگیم بود. اکثرن هم اینطورین که تا وقتی تو ارتباطِ نزدیکی، تا وقتی داری گپ می‌زنی، نمی‌فهمی چی داره می‌گذره. گپ زدن که تموم میشه و به خودت که میای، می‌بینی سنگین شدی. کلی آشغال وارد بدنت شده و تلمبار شده. حالت بده. دلم می‌خواد آگاهانه از این‌ها هم دوری کنم. از گنجایش این روزهام خارجه.

نظرات (۲)

یعنی چی بعد از ارتباط میفهمین ؟؟

یعنی داستان زندگیش سمی بود ؟!

پاسخ:
نه داستان زندگیش سمی نبود. تو همون چند دقیقه‌ای که صحبت می‌کردیم کلی رفتار سمی (البته به نظر من سمی) داشت، از مقایسه بگیر تا قضاوت‌های کوچیک.
من تا وقتی باهاش صحبت می‌کردم حواسم به این‌ها نبود. بعدش که دیدم حالم خوب نیست دیدم بابا کلی مقایسه شدم!
  • مترسک هیچستانی
  • منم برای همین دیگه سمت خبر و تحلیل و ایناش نمیرم، خودمم دیگه حرص نمی‌خورم...

    کلاً حلقهٔ اطرافیان آدم مهم نیست چند نفر باشن، سالم بودنشون مهمه، یا به قول تو سمی نبودنشون :)

    پاسخ:
    دقیقا :)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی