...
دوشنبه, ۲۸ تیر ۱۴۰۰، ۰۳:۴۱ ب.ظ
این موقیعت رو تصور کن. یه نفر که قبلا ارتباط نزدیکی باهاش داشتی ولی الان هر کدوم یه گوشهای مشغول زندگی هستین و دیگه ارتباط نزدیکی با هم ندارید. میفهمی طرف جز جامعه کوئیر هست. چی تو سرت میگذره؟
براش خوشحال میشی که خودش رو پیدا کرده؟ حسرت میخوری؟ حسودیت میشه؟ قضاوتش میکنی؟ باورش نمیکنی؟ از دستش ناراحت یا عصبانی میشی؟ سعی میکنی بهش نزدیک بشی؟ یا فاصلهات رو باهاش بیشتر میکنی؟ یا حتی هیچ اتفاقی توی ذهنت نمیگذره و بیتفاوت میگذری؟ اگه بفهمی ازدواج کرده یا پارتنر داره چی؟ به گذشته فکر میکنی؟ به خودت فکر میکنی؟ خلاصه با فهمیدن این قضیه چی توی سرت میگذره؟
- ۰۰/۰۴/۲۸
سوال از ماست؟ دوست داشتم جواب بدم حتی اگر نیست.
من خوشحال میشم و اگر شرایطش باشه با گفتن حتی یه جمله، سعی می کنم حمایتم رو به طرف نشون بدم. هرچند کوییر بودن به خودی خود برای من تفاوتی در نگاهم به بقیه ایجاد نمی کنه. اگر دوست داشته باشم، سعی می کنم باز رابطه مون رو برگردونم. اگرم دوست نداشته باشم میذارم همینطور بمونه.