...
قرار این پستم با خودم رو ادا کردم (واقعا هیچ فعل دیگهای به ذهنم نرسید). مجازات سنگینی بود و باعث شد کارامو انجام بدم. ولی میدونی بعدش چی شد؟ امروز فیلم یا سریال ندیدم. کاش به جای مجازات تعیین کردن، پاداش تعیین میکردم. ولی خوشم اومد، انگیزه خوبی بود. برای کارها تایم تعیین کردم. که باید اون تسک رو توی یه بازه زمانی مثلا نیم ساعت تا یک ساعت انجام بدی. اگه دیدی داره بیشتر از بازه زمانی طول میکشه، سر و تهش رو بزن تا زودتر تموم شه.
بعد امروز چندتا تسک مهم گذاشتم و چندتا معمولی. اول از همه هم برداشتم تسک تهیه آرشیو از کتابهام رو انجام دادم! رفتم اپ پیدا کردم و دونه دونه کتابها رو آوردم و بارکدشون رو اسکن کردم و بعد تازه دیدم ebook ها مونده بودن و رفتم سراغ اونا ولی غافل از اینکه اونا بارکد نداشتن و حتی ISBN هم نداشتن پس مجبور شدم دونه دونه اسمشون رو توی اپ سرچ کنم و ... . خلاصه سرتو به درد نیارم که دیدم ساعتهااااا گذشته و من هی دارم لای این چهارتا دونه کتاب غلط میزنم و تموم نمیشن. ول کردم. گذاشتم برای بعد.
احیانا برای همه آشناست این وضعیت. توی بدبختی و زمانی که باید یه سری کار مهم رو انجام بدی، میری بیربطترین کار ممکن رو انجام میدی. چی؟ مرتب کردن. تمومی هم نداره :|
پاداش چی بذارم؟
- ۰۰/۰۴/۰۵
خریدن چیزی که مدتهاست میخوای بخریش ولی هی پشت گوش انداختیش :)
خودم دو هفته پیش برای تولد خودم رفتم 30-40 تا دستبند تو رنگای مختلف خریدم که با لباسام ست کنم :))