دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

این وبلاگ قراره فضایی باشه برای حرف زدن من. البته نه به وسیله‌ی دهان، بلکه به وسیله‌ی دست‌هایی که تایپ می‌کنند!

بايگاني

توییت‌های نشدنی - پانزده -

چهارشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۳:۳۳ ق.ظ

صفر. اینا خرده‌ حرف‌های جمع شده از چند روزه. بهتره تا بیشتر از این نشده دکمه انتشار رو بزنم!


یک. چرا بعضی وبلاگ‌ها جانظری ندارن! نه واقعا چرا ندارن؟ به شخص یا اشخاص خاصی هم اشاره نمی‌کنم :دی


دو. داشتم فکر می‌کردم که ببین کار برای من فرصتی بود که بالغ و بزرگسال دیده بشم و با یه سری آدم بالغ و بزرگسال (البته همه‌شون نه!) در ارتباط باشم. چیزی که قبل از اون در هیچ محیطی این فرصت رو نداشتم. و مهم‌تر توی خونه. و در ادامه هم داشتم فکر می‌کردم که اون بچه‌هایی که این حس رو از والدینشون در نوجوونی می‌گیرن خیلی خوشبختن و سالم. خیلی جلوترن! دلم تنگ شده برای برگشتن سرکار و بودن توی یه محیط بزرگسالانه.


سه. اون قضیه که بهش نه گفتم چرا دست از سر من بر نمی‌داره! البته کاری نکرده ولی نوتیفیکیشنی گرفتم که ...


چهار. به صورت اینترنتی لاک خریدم. عکس درست حسابی نذاشته بودن و می‌دونستم رنگی که می‌خرم ریسکیه. ولی رنگش دقیقا همین رنگ لاک این پستمه. حال ندارم لینکشو پیدا کنم :دی


پنج. درمانگر مریض قبلی من رو بزرگسال و بالغ نمی‌دید. کودکی بی دست و پا می‌دید. البته بعدا فهمیدم درستش اینه که درمانگر حسش رو به تو منتقل نکنه.


شش. خیلی وقت‌ها چیزایی هست که دوست دارم با بقیه به اشتراک بذارم حتی موردهای پیش پا افتاده. بعد میرم سراغ توییتر و وقتی به تعداد حروف محدود و فضای قضاوتگر و فالوورهای اونجا فکر می‌کنم، توییت رو نصفه رها می‌کنم. هیچ جایی برای من وبلاگ نمیشه. می‌خوام دوباره برم سراغ هر روز نوشتن. اگه این پست منتشر بشه احتمالا این دفعه ادامه‌دار خواهد بود.


هفت.امروز رفتم تره بار. من نمی‌دونم شهرهای دیگه هم چنین چیزی دارن یا نه. میادین میوه و تره‌بار محل‌هایی هستن که توسط شهرداری راه‌انداری شدن و اداره میشن و توشون اقلام مصرفی مثل میوه و سبزیجات، گوشت و مرغ و اقلام سوپرمارکتی ارائه میشه و معمولا قیمت پایین‌تری نسبت به مغاز‌ه‌های معمولی شهر یا سوپرمارکت‌ها و هایپرمارکت‌ها دارن. اصلا اینا رو ول کن. امروز رفتم تره‌بار و وقتی رفتم قسمت میوه‌ها قلبم مچاله شد. نه از دیدن قیمت‌ها! از دیدن اینکه خلوت بود. فوق‌العاده خلوت. خلوتی دردناکی داشت. اونوقت توی بخش سبزیجات یه آقاهه می‌گفت هویجو دارم برمی‌دارم به عنوان میوه بخوریم.


هشت. یه جا خوندم وقتی خیلی گرسنه هستی به هر خوراکی‌ای که عمیقا فکر کنی و دلت بخوادش، اون چیزیه که بدنت بهش نیاز داره. مثل وقتی که روزه‌ای. حالا من هربار دم افطار به این فکر نکردم که آب می‌خوام یا غذا یا یه خوارکی خوشمزه. دلم یه عالمه میوه و سبزیجات تازه و آبدار می‌خواد. اینکه بتونم روزی یکی دو بار برای خودم اسموتی درست کنم و چندین وعده میوه بخورم. 


نه. من نمی‌دونم تجربه بقیه چیه ولی خیلی مسخره داشتم فکر می‌کردم که وقتی بچه بودیم بستنی مگنوم و سالار لاکچری بودن... بعدا دیگه معمولی شدن و شرکت‌های بستنی‌سازی شروع کرده بودن بستنی‌های متنوع می‌زدن و این بستنی‌های جدید لاکچری شده بودن. حالا من حس می‌کنم دوباره مگنوم و سالار لاکچری شدن :(


ده. امسال ماه رمضون یکی از تفریحاتم شده دوش گرفتن زمان روزه بودن. سال‌های قبل، از وسواس اینکه وای نکنه آب بره تو دهنم، نکنه لبم تر شه زبونم بخوره بهش فلان، دوش گرفتنامو می‌ذاشتم واسه بعد از افطار. اگه مجبور می‌شدم قبل از افطار دوش بگیرم هزاران بار لبامو با حوله خشک می‌کردم و دهنمو محکم می‌بستم. امسال آسون گرفتم به خودم و تازه برای اولین بار در زندگی فهمیدم دوش گرفتن چند ساعت مونده به افطار چه حالی میده :)

نظرات (۲)

یک. من خودم جزو معدود وبلاگ‌نویس‌هایی‌ام که با جانظری وبلاگم مشکل دارم. هنوز نمی‌دونم که باید باشه یا نباشه. مشکلم هم با برخی از نظرگذارانه و برخی نظرها.

 

هشت. من چند روزه دلم چیزی نمی‌خواد. گرسنه می‌شم، ولی دلم چیزی نمی‌خواد :|

 

نه. عروسکی هم لاچکری بود اون اوایل. من چند روز پیش دنبال بستنی نون‌خامه‌ای بودم. از اسنپ‌مارکت می‌خواستم بگیرم. قیمتا رو دیدم شاخ درآوردم :|

پاسخ:
مثل اینکه بخش نظرات معضلی شده برای بلاگران
در ادامه هم همینطوری شاخ است که بر سر ما می‌روید :)

منم اعصابم خورد میشه وقتی برای یک پست نظر دارم و نمی‌تونم نظر بدم :دی

پاسخ:
:دی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی