دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

این وبلاگ قراره فضایی باشه برای حرف زدن من. البته نه به وسیله‌ی دهان، بلکه به وسیله‌ی دست‌هایی که تایپ می‌کنند!

بايگاني

...

سه شنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۹، ۰۳:۱۸ ق.ظ

به مانند مرتاضان به وضعیتی رسیدم که هیچ چیزی برام جذاب نیست. هیچ چیزی لذت‌بخش نیست. هیچ چیزی مهم نیست. مردم‌ام با زنده‌ام فرقی نداره. هیچ حسرتی هم ندارم. هیچ پشیمونی. هیچ آرزویی.

مرحله بعدی سوختن و خاکستر شدنه؟ این همه که توی به بن‌بست رسیدن و غرق شدن و سیاه شدن و این‌ها تجربه داشتم، تو این وضعیت بی‌تجربه‌ام. واقعا نمی‌دونم بعدش چیه؟ بعدی هست اصلا؟ حتی هیچ امیدی هم ندارم. همینطور هیچ ناامیدی‌ایِ نابودکننده‌ای هم ندارم! و حتی هیچ حسی به این وضعیت هم ندارم.

نظرات (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی