...
امروز موقع رانندگی توی اتوبان، وقتی همه با سرعت یکسان میروندیم و همه چیز یکنواخت بود، یک ساعت بعد از اینکه گرمای اشکم رو حس کرده بودم وقتی آروم از گوشه خارجی چشم چپم مستقیم میرفت به سمت گوشم، به این فکر کردم که چقدر این جور اشکها عزیزن.
وقتی یه مورد ناراحتی پیش میاد و چند قطره اشک میریزی، با اون چند قطره، پوستِ صورتت خیس میشه. این تیکه از پوست به خاطر خیس بودنش کمی خنک میشه. و وقتی تو این حالتِ خنکی پوست، قطره اشک بعدی روانه میشه، چنان گرم حسش میکنی انگار داره یه تیکه از آتیش درونت رو بعد از خارج کردن از قلبت، حمل میکنه و به بیرون میبره. خیلی آهسته و آروم. طوری که کل مسیر حرکتش رو حس کنی. برای همین عزیزه. چون داره از آتیش دردهای تو کم میکنه و خیلی آروم و با لطافت این کار رو انجام میده.
- ۹۹/۱۰/۱۷
چقدر خوب توصیفش کردین :)
حس خیلی خوبیه :)