...
توی یه دفتر یادداشت میکنم تئاترهایی که رفتم دیدم و فیلمهایی که تو سینما دیدم رو. همراه با تاریخ. آذر پارسال فیلم «جهان با من برقص» رو توی پردیس سینمایی باغ کتاب دیدم و به یه جشنواره فیلم مستند در پردیس سینمایی چارسو رفتم و دو سه تا فیلم هم اونجا دیدم...
نمیخوام غر بزنم از ویروس. میخوام از فراز و نشیبی که زندگیم داشته توی این یک سال بگم. میدونی، گاهی اوقات ما وسط زندگی هستیم و حواسمون نیست. اگه بخوام از تغییراتی که بر من گذشته بگم میتونم به بیشتر از یک سال استناد کنم ولی همین یک سال هم کافیه برای این همه تغییر، برای این همه تصمیم بزرگ، برای این همه ماجراجویی و برای این همه زندگی. من واقعا رشد رو توی خودم میبینم در کنار این همه درد و ناامیدی. شاید فقط همین چیزهان که به قولی کورسوی امید منن. اینکه من توی یک سال جهنمی گذشته واقعا زندگی کردم و تصمیماتی گرفتم که از بُعد زنده وجودم برخواسته بودن!
و من هر روز به معجزه نوشتن پی میبرم. وقتی برمیگردی و میخونی انگار داری خود گذشتهات رو مرور میکنی.
- ۹۹/۰۹/۰۵
از خود نوشتن و پناه به معجزهٔ نوشتن، عین ثبت تو تاریخ میمونه که شاید خودت یادت بره اما تاریخ هیچ وقت فراموش نمیکنه...