...
تم امروز استرس بود. شیرینیپزی کردم. پیادهروی کردم. و یه کار دیگه کردم و همه با طعم استرس درهمآمیخته شده بودن. انقدر که الان تمام بدنم به شدت درد میکنه. انگار که کوه کنده باشم. و همه این استرسها طبیعی بودن و احساس کردنشون به حق بود. اما برای اینکه بازم تکرار نشه باید خیلی فکر کنم... باید یه کم نقشه بکشم...
امروز فیلم Locke رو هم دیدم. خیلی دوست دارم نظرم رو دربارهش بگم. خیلی فیلم عمیقی بود. کل ماجرای فیلم توی یه ماشین میگذره و ما فقط یک بازیگر رو میبینیم و مکالمات تلفنی این بازیگر رو گوش میدیم. اگه به نظرتون این مدل فیلمها یکنواختن توصیه نمیکنم این فیلم رو ببینین ولی اگه داستان فیلم و عمقش براتون مهمه مطمئنم از دیدن فیلم لذت خواهید برد.
من واقعا در تشخیص اینکه چیزی که میگم اسپویله یا نه هنوز مشکل دارم. قصه رو نمیگم و برداشت خودم رو میگم ولی نمیدونم آیا این اسپویل هست یا نه. پس ادامه رو با احتیاط بخونید.
اما برداشت من از فیلم. ماجرا ماجرای سفر مردیه به اسم آیون از خود کاذبش به خود حقیقیش. ماجرای سفر آیون به مقصد بیمارستان تا شاهد متولد شدن فرزندش باشه غافل از اینکه ناخودآگاهِ آیون داره به بیمارستان میره تا شاهد تولد خودِ آیون باشه. خود حقیقی آیون که سالها به دنبالش میگشته. و چه مسیر سختیه. جالب اینکه در کنار تمام سختیهاش برای آیون خواستنیه و این چیزیه که باعث آرامشش میشه. من این برداشتم از فیلم رو دوست داشتم. اگه شما هم فیلمو دیدین بیاین باهم دربارهش گپ بزنیم :)
پ ن : این رو یادم رفت بگم که اگه این ماجرا به صورت یک کتاب بود و بیشتر میفهمیدیم توی ذهن آیون چی میگذره قطعا کتاب فوقالعاده جذابی میشد.
- ۹۹/۰۹/۰۵
منم این فیلم رو اگه اشتباه نکنم پارسال دیدم؛ واقعا فیلم خوبیه. من بیشتر احساس مسئولیت پذیری که داشت و مدیریت کردن همه ی مسائلی که به راحتی می تونست نادیده بگیره رو، دوست داشتم. اینکه همه جوره پای کارات وایستی. حتی اگه اشتباه بوده باشن. و اینکه بتونی خود واقعیت رو به عزیزترین هات نشون بدی، در صورتی که به راحتی می تونستی پنهانش کنی.
واقعا تعبیر جالبی داشتی از این فیلم:)