دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

این وبلاگ قراره فضایی باشه برای حرف زدن من. البته نه به وسیله‌ی دهان، بلکه به وسیله‌ی دست‌هایی که تایپ می‌کنند!

بايگاني

توییت‌های نشدنی - دو -

چهارشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۱۳ ب.ظ

i - اتفاقاتی سرکار میوفته که باعث میشه هر روز خوشحال‌تر بشم از اینکه قراره از اینجا برم.
ii - دارم کم‌کم به یکی از مشکلاتم پی می‌برم. اینکه چرا اصرار دارم بمونم تو موقعیتی که دوست ندارم. مثل کارم. مثل تراپیست قبلی. مثل دانشگاه. مثل خونه، مثل فلج شدن چند سال پیش.
iii - وقتی میرم فیسبوک احساس غریبگی میکنم. انگار تنها آدمی که تو ایران مونده منم!!
iv - مدیرم هم یکی از اون آدم‌هاس که سعی کردم برای خودم بزرگش کنم. وقتی رد و اثرش رو تو کار می‌بینم یاد گنده‌گویی‌هاش می افتم و اعصابم خورد میشه.
v - وقتی یه موضوعی پیش میاد همیشه اولش این از ذهنم می‌گذره که کجا درباره‌اش بگم؟ توییتر؟ فیسبوک؟ وبلاگ؟ ثبت برای خودم؟ همکارام؟ جدیدا روانکاوم هم اضافه شده.
vi - باید بشینم تمام رفتارها و حرفای اعصاب‌خوردن‌کن و رو مخی و آسیب‌زننده تراپیست قبلیم رو یه جا بنویسم. اینجوری نمیشه!

vii - دیروز یه معما به دوستم گفتم. الان از مدیرم می‌شنوم که داره برای بقیه مطرح می‌کنه. جذاب نیست؟ مثل ویروس منتشر شد...
viii - (در ادامه قبلی) بگذریم که وقتی شنیدن اول مسخره بازی در آوردن. من سعی کردم خوش‌بین باشم و اینطوری بهش نگاه کنم که این رفتار (مسخره کردن) اولین دفاعه در برابر ترس از بلد نبودن یا کمتر بلد بودن یا غلط بودن تمام برچسب‌های سنگینی که حمل می‌کنن! البته دوستم مسخره‌بازی در نیاورد.
ix - (در ادامه قبلی) حتی این هم باعث شد خوشحال باشم که از اینجا میرم.
x - پیش‌بینیم اینه که این آخر هفته پست زیاد خواهم گذاشت :|
xi - برای خودم آلبوم جدید بمرانی رو پیش‌خرید کردم و قراره امضا شده برسه دستم :) الان هم دارم آلبوم جدید تیلور سوییفت رو گوش میدم. دلنشینه. بعد از یه مدت آشغال گوش دادن نیاز داشتم به این مدل موسیقی.
xii - یه مدتی می‌خوام (اگه بتونم) تلاشمو بکنم که نذارم هیچ چیز کوچیک و مسخره‌ای برام حسرت بشه. زود برآورده کنم. آلبوم بمرانی هم یکی از اولی‌ها بود. فکر نکردم! دلم خواستش... خریدم. بدون درگیر کردن فکر مریضم :دی

نظرات (۱)

  • مترسک ‌‌‌‌‌
  • دقیقاً منم هر چند وقتی که به فیس‌بوک سر می‌زنم احساس غریبگی می‌کنم، اون‌جا همه رفتن و فقط من موندم 😅

    پاسخ:
    فیسبوک = خارج
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی