تجربه من
این وبلاگ برای من محلیه برای نوشتن و گفتن از چیزایی که جلوی بقیه نمیگم، چه تو دنیای حقیقی، چه توی شبکههای مجازیای که با اسم خودم حضور دارم. کل وبلاگ رو بالا پایین کنید مشخصه که چیز خاصی هم نگفتم. و خب واضحه که من کلا مکالمهی خاصی با آدما ندارم. پس بقیهاش میمونه برای وبلاگم. چیزی که اینجا و نه هیچ جای دیگه دربارهش هیچ صحبتی نکردم، رفتنم پیش روانشناسه.
این روزا خیلی در اطرافم میبینم که آدما به روانشناس مراجعه میکنن و حتی دربارهش هم صحبت میکنن. صحبتها بسته به ظرفیت روانی هر فردی، نوع مشکلی که براش مراجعه کرده، انتظاری که داشته و تجربهای که به دست آورده متفاوته. باید با خوندن نظرات و تجربیات، اونها رو از یک فیلتر ذهنی هم عبور داد تا به اشتباه نیوفتیم. منم خواستم از تجربهام بنویسم تا شاید به درد یکی مثل خودم بخوره. از طرفی با نوشتن از این موضوع برای کسی غیر از خودم، این فرصت رو به خودم میدم که دیگه ذهنم رو درگیرش نکنم و مشغولیت ذهنی در این باره نداشته باشم.
من تقریبا مدت زمان زیادی بود، در حد چند ماه، که داشتم به نرفتن پیش روانشناسم یا عوض کردنش فکر میکردم. با روانشناسم هم مطرح کردم ولی بعد شرایط طوری پیش رفت که دیگه بهش فکر نکردم. وقتی کرونا به ایران اومد و خطر واگیردار بودنش حس شد، یکی از جاهایی که ضرورتی برای رفتن بهش نمیدیدم پیش روانشناسم بود. مثل محل کارم که مرخصی گرفتم. فرصت قرنطینهی خودخواسته قبل از عید و تعطیلات قرنطینه مانندِ عید باعث شد بیشتر به درونم نزدیک بشم. بیشتر زندگیم رو مرور کنم. مثل کوهنودری که به یه ایستگاه میرسه و استراحت میکنه تا نفسی تازه کنه و در این بین نگاهی هم به مسیر اومده و مسیر پیش روش میاندازه، منم یه کم مرور کردم چند سال گذشتهام رو. کلا دوران غنیای برای من بود. خیلی با خودم خلوت کردم و یکی از چیزایی که متوجه شدم این بود که این رابطه درمانی چیزی نیست که من دنبالش بودم. رابطه اشتباهه و اون فرد هم در حد مشکل من تخصص نداره.
بعد از تعطیلات عید خیلی آشفته بودم. توی برزخ و برهوت! هر روز که یه مقاله یا مطلب میخوندم شک میکردم که نکنه من دارم اشتباه میکنم و فلان؟ ولی الان بعد از سه ماه فکر میکنم دیگه به ثبات رسیدم. منظورم ثبات به معنای واقعی نیست! ثبات در برنگشتن به اون رابطه درمانی و تصمیم برای عوض کردنِ حتی تکنیکه!
موضوع اینه که من معمولا این رو خیلی زیاد میخوندم که اگر توی رابطه با تراپیستتون به نقطهای رسیدید که دلتون دیگه نمیخواست پیش ایشون برید، حتما برید و این رو هم مطرح کنید. و برای من همین که مطرح کردم که مراجعهام به ایشون دیگه برای من فایده نداره و دلایلم رو هم آوردم و عکسالعمل خاصی که نشون بده اشتباه میکردم نگرفتم، کافی بود.
روانشناس من بد نبود. اتفاقا در سطح خودش حرفهای هم بود. و شاید بعدها اگر کسی از من خواست بهش یک روانشناس معرفی کنم، ایشون رو معرفی کنم. اگر توی پستها غری میزنم دلیل بر این نیست که بخوام نشون بدم پیش یه آدم بیسواد رفتم. اصلا! چون برام خیلی مهمه که حداقل توی این زمینه که خیلی مطلب وجود نداره آدمها با خوندن نظرات من و امثال من ذهنشون محدود نشه به یه دید اشتباه! و این غرغرها جنبه خالهزنکی پیدا نکنه.
منکر کمکهایی که از بودن توی رابطه درمانی با ایشون گرفتم هم نمیشم که همینها هم کلی روی من تاثیرگذار بودن. ولی خب چند وقت اخیر دیگه کارکردی نداشت و عملا مخرب هم شده بود. انگار که بعد از تصادف بری بیمارستان. بیان زخمهای دستت رو پانسمان کنن و بی توجه باشن نسبت به استخونی که اون زیر ترک برداشته. روانشناس من هم در حد پانسمان عالی عمل میکرد ولی دیگه راه حل درستی برای درمان ترک خوردگی استخوان بلد نبود. یا حداقل کارهایی که میکرد باعث شده بود من فراری بشم از اون تکنیک!
در آخر هم یه چیزی بگم و یه جمعبندی کوچولو بکنم. به نظر من مراجعه آدمها به یک روانشناس با یک تکنیک مشخص، کاملا رابطه مستقیم داره با مشکل اون آدم. هرچی مشکلات سطحیتر باشن، یعنی ریشه مشکلات در روان به سطح نزدیکتر باشه نه عمق، روانشناسهایی که با تکنیکهایی کار میکنن که تو سطح میره، مفیدتر هستن. و وقتی مشکلات موجود تو سطح حل میشه و میبینی هنوز چندین مشکل عمیق وجود داره، باید مراجعه کنی به شخصی که سطح کارش هم عمیقتره. حتی ممکنه مشکل تو عمیق باشه ولی ظرفیت روانی و درکی که از مشکلت داری توی سطح باشه. تفاوت در سطح دسترسی به مشکل و حلش رو من بر اساس تجربه و خوندههام در این گروهها تقسیمبندی میکنم: کوچها، مشاورها، روانشناسهای شناختی(روانشناسهایی که از رویکردهایی استفاده میکنن که متناسب با علوم شناختیه)، روانشناسهای رویکردهای دیگه! و روانکاوها
این رو هم اضافه کنم که حالا پله بعدی چه خواهد بود و آیا بعدا نظرم همچنان همین خواهد بود یا نه رو تجربههای بعدیم مشخص میکنه و خوشحالم که حداقل تا همینجاش رو هم تجربه کردم.
پ ن : شاید یه مقدار نامنظم گفته باشم. ولی تقریبا تمام چیزایی که میخواستم بنویسم رو نوشتم.
- ۹۹/۰۴/۲۰
اصولاً روانشناس و روانپزشک رو باید هرچند وقتی تغییر داد، چه خوب چه متوسط چه بد، هر کسی که توی این زمینه تخصصی داره تا یه جایی میتونه راهنمایی کنه و بعدش باید رفت یکی دیگه.