دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

این وبلاگ قراره فضایی باشه برای حرف زدن من. البته نه به وسیله‌ی دهان، بلکه به وسیله‌ی دست‌هایی که تایپ می‌کنند!

بايگاني

...

دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۹، ۰۷:۱۵ ق.ظ

دیشب که اومدم خونه از این مدل خواب‌ها افتاد به جونم که می‌برنت تا صبح. طرفای یازده شب یه کوچولو بیدار شدم و تصمیم داشتم بیدار شم و مستقیم تا صبح نرم ولی حتی توان تکون دادن خودم رو هم نداشتم یا حتی چک کردن گوشی. دوباره افتادم تو سیاه‌چاله خواب تا صبح. صبح هم جون کندم تا بیدار شم و بیام بیرون‌ از تخت.


پستی که برای دیروز میشد نوشت و نوشته نشد، اینه که من چقدر سردم! دیروز اون حجم از سرما رو که تو خودم دیدم وحشت کردم... و توضیحات اضافه که حال ندارم :دی

نظرات (۱)

  • مترسک ‌‌‌‌‌
  • خسته‌ای، می‌فهمیم، خستهههه! 😃

    پاسخ:
    خوشحالم درک می‌کنی :دی
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی